مصاحبهٔ رادیو صدای مجاهد با دکتر کاظم پس از قتلعام زندانیان سیاسی - ۱۲آذر۱۳۶۷
پس از تصویب قطعنامهٔ کمیتهٴ سوم مجمع عمومی ملل متحد
بهخاطر نقض حقوقبشر توسط رژیم آخوندی در ۱۲آذر۱۳۶۷
پس از قتلعام زندانیان سیاسی
در پی تلگرافات متعدد مسئول شورای ملی مقاومت به دبیرکل سازمان ملل، بیش از ابتدا ۱۷۰ نفر از اعضای مجلس نمایندگان طوماری امضا کردند و دادند به دبیرکل برای جلوگیری از این کار، متعاقباً مشخصاً ۲۳۰نفر از اعضای کنگره آمریکا قطعنامهای تصویب کردند و نقض حقوقبشر در ایران را محکوم کردند. لیست کسانی که اخیراً اعدام شدهاند در صدها نسخه در بین اعضای هیأتهای نمایندگی سازمان ملل و سازمانهای ناظر توزیع شد. بیش از صد تا ملاقات حضوری با رؤسای هیأتهای نمایندگی صد کشور جهان طی همین ماه گذشته در نیویورک انجام گرفت.
بسیاری از این قطعنامههای بهاصطلاح اعضای مجلس نمایندگان آمریکا و کنگره آمریکا و بیش از هزار و هشتصد نفر از شخصیتهای بینالمللی که به تقاضای مسئول شورای ملی مقاومت، نقض حقوقبشر را در ایران شدیداً محکوم کرده بودند در مطبوعات مهم بینالمللی و بهویژه در کشورهایی که آن کشورها در زمینه حقوقبشر فعال هستند، منتشر شد از جمله در روزنامه نیویورک تایمز که بزرگترین روزنامه آمریکا هست، روزنامه هرالد تریبون که یک روزنامه بینالمللی هست که در چندین کشور دنیا در سراسر دنیا هر روزه چاپ و منتشر میشه، در روزنامه لوموند و در سایر کشورها.
ارسال بیش از ۵۰نوع اطلاعیهها، کتابچههای مربوط به نقض حقوقبشر، وحشیگریهای خمینی اعدام ها، انواع شکنجهها و چیزهایی، اسنادی از این قبیل که به سازمان ملل هزاران نسخه از آنها ارسال شد و همچنین به مطبوعات بینالمللی.
قطعنامه پارلمان اروپا که ده دوازده روز قبل تصویب شد و نقض شدید حقوقبشر را بهشدت محکوم کرد.
تظاهرات بسیار وسیعی که در پانزده کشور دنیا انجام شد، در رابطه با نقض حقوقبشر و قطعنامههایی که صادر کردند و به سازمان ملل فرستاده شد.
تماسهای بسیار زیادی با شخصیتهای بینالمللی، علمی، سیاسی، سندیکایی، پارلمانی بیش از ۲۵کشور دنیا و تلگرافاتی که آنها به سازمان ملل و به دبیرکل زدند، در مورد تأیید تقاضای رهبر مقاومت ایران و اینها خلاصه شمهای بود از اقداماتی که در رابطه با این کار شده
قطعه ای از سخنان خانم مریم رجوی- ۳۰مرداد ۱۳۹۵
خمینی ازریشهداری مجاهدین در جامعهٔ ایران و از عزم و استحکام این جنبش میترسید. او چند ماه بعد، در نامهیی به منتظری دلیل عزل او را چنین توضیح داد که: «روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرالها و از کانال آنها به منافقین میسپارید».
هموطنان عزیز!
زمان آن است که بر سر قتلعام زندانیان سیاسی مجاهد و مبارز، یک جنبش دادخواهی را در هرجا و بههرشیوهٔ ممکن گسترش دهیم.
جنبش دادخواهی قبل از هر چیز، اعلام مجرمیت قطعی خامنهای، یعنی ولیفقیه ارتجاع است.
ـ خامنهای و همدستان او مجرمند؛ زیرا بالاترین مسئولان مستقیم قتلعام سال ۶۷ هستند.
ـ آنها مجرمند زیرا اطلاعات و اسناد این کشتار را پنهان کردهاند.
ـ خامنهای و همدستاناش مجرماند؛ زیرا خانوادههای قتلعام شدگان را سرکوب کردهاند.
ـ آنها مجرمند زیرا مجریان و مسئولان مستقیم کشتار را بیوقفه مورد حمایت قرار داده و در بالاترین مناصب سیاسی و قضایی قرار دادهاند.
جنبش دادخواهی، مؤاخذهٔ رژیم ولایت فقیه بر سر تمامی اسرار مخفی این کشتار است. سران این رژیم باید بگویند اسامی کامل قتلعامشدگان چیست؟ باید بگویند که در هر شهرستان یا مرکز استان چند نفر را اعدام کردهاند؟ و باید بگویند کهآنها را در چه نقاطی دفن کردهاند و مزارهای جمعی قتلعام شدگان در کجاست؟
این ابتداییترین حق مادران داغدار است که بدانند فرزندانشان در کجا بهخاک سپرده شدهاند.
بله، باید روشن شود که ماجرای کسانی که در همان روزهای قتلعام، دستگیر و بلافاصله اعدام شدند، چه بود؟
ماجرای زندان اهواز، زندان دستجرد اصفهان و فاجعهٔ زندان شیراز یا زندانهای مشهد و تبریز چیست؟
ماجرای اعدامهای جمعی کسانی که در غرب ایران بهاتهام احتمالی هواداری از ارتش آزادیبخش دستگیر و به فاصله کمی اعدام شدند، چیست؟
محکومیت جهانی و رسمی این قتلعام یک گام ضروری برای توقف اعدامهای جمعی در ایران است که همچنان ادامه دارد
بله، دادخواهی خون قتلعامشدگان، دادخواهی رنجها و دردهای مادران و پدران داغدار و دادخواهی بهخاطر خسارت انسانی و معنوی عظیمی که این رژیم بهملت ایران وارد کرده است.
جنبش دادخواهی با خواست اسامی شهیدان، نشانی مزارها، هویت قاتلان و محاکمهٔ سران این رژیم؛ این جنبشی است که اساس استبداد و ستمگری ولایت فقیه را هدف قرار میدهد.
همهٔ مدافعان حقوقبشر و هر کس را که در سراسر جهان برای حقوق انسانی احترام قائل است بههمراهی با خواست مردم ایران برای محاکمهٔ سران رژیم فرا میخوانیم
این خواست، البته با آزادی ایران اسیر قریناست و آن روزی است که قهرمانان قتلعام شده همراه با همهٔ شهیدان در نسیم حیاتبخش آزادی، ملت ایران را و تمام ایران را شکوفا و زنده خواهند کرد. سلام بر آزادی، سلام برشهیدان
پیام خانم مریم رجوی به تظاهرات ایرانیان آزاده در استکهلم
تا جامزهر حقوقبشر را به حلقوم رژیم پوسیده ولایت فقیه نریزیم، از پا نمینشینیم
قضاییه سوئد بعد از قریب سه سال رأی خود را صادر کرد و یک دژخیم، تأکید میکنم فقط یک دژخیم از دستاندرکاران نسلکشی و جنایت بزرگ علیه بشریت و قتلهٔ سربداران ۶۷ را به حبس ابد محکوم کرد.
این البته مغتنم است و نتیجهٔ مجاهدت و جوش و خروش شماست و جای تبریک دارد. اما دادخواهی تمامعیار وقتی محقق میشود که مسئولان و آمران و عاملان از خامنهای و رئیسی و نیری و اژهای تا سایرین در دادگاههای مردم ایران محاکمه شوند. همراه با شاگرد جلادان و مزدورانی که عفو بینالملل هم در گزارش خود موضوع همکاری آنها را ثبت کرده است.
ماجرای قتلعام، ماجرای رویارویی یک رژیم ضدبشری با تنها تهدید موجودیت خودش یعنی سازمان مجاهدین است. فتوای خمینی برای قتلعام هنوز هم ملاک عمل رژیم در رویکرد با مجاهدین و مقاومت است. قلعو قمع فیزیکی، سیاسی و ایدئولوژیک مجاهدین از همان سال اول همان سال اول این نظام منحوس ولایت فقیه دستور کار این رژیم بوده است.
این حقیقت را اخیراً آخوند سردژخیم، حسینعلی نیری رئیس هیأت مرگ در تهران به صراحت عنوان کرد که «اگر قاطعیت امام نبود، شاید ما اصلاً این امنیت را نداشتیم... شاید اصلاً نظام نمیماند... . در این شرایط بحرانی باید چه کرد؟ باید حکم قاطعی داد. »...
البته آنچه در این دادگاه گذشت، گوشهیی از وقایع زندان گوهردشت بود. وای به روزی که فاجعهٔ قتلعام در اوین و جنایت بزرگی که در شهرستانهای مختلف اتفاق افتاده، برملا شود و وای به روزی که پرونده قهرمانیهای زنان مجاهد در جریان قتلعام و جنایات دژخیمان در حق آنها گشوده شود.
دوستان و برادران و خواهران عزیز!
هر چند هنوز راه زیادی در مسیر دادخواهی پیش روی ماست، اما تا همین جا کارزار بزرگ حقوقی، سیاسی و افشاگرانهٔ مقاومت در ۳۳ ماه گذشته که شما نقش بیجایگزینی در آن داشتید، به پیروزی بزرگی رسیده و حکم دادگاه، توطئهٔ ”چند وجهی“ وزارت اطلاعات و مزدورانش را برای مصادرهٔ جنبش دادخواهی علیه مجاهدین سر موضع درهم شکسته است. همان توطئهیی که در برگیرندهٔ آمادهسازیهای لازم برای تبرئه و آزادی دژخیم نوری نیزبود.
وقتی در سال ۹۵ هم زمان با اتمام کار انتقال مجاهدین از لیبرتی به آلبانی، موضوع قتلعام ۱۳۶۷ را در اولویت مبرم گذاشتیم و با امکانات و توان مضاعف به آن پرداختیم، من اعلام کردم و بارها تکرار کردم که با عزم صد برابر جنبش دادخواهی را ادامه میدهیم و تا جامزهر حقوقبشر را (مانند جامزهر آتش بس) به حلقوم رژیم پوسیده ولایت فقیه نریزیم، از پا نمینشینیم
در نقشهٔ مسیر دادخواهی، حالا قدم اولیه برداشته شده اما باید تا همه سردمداران رژیم امتداد و ارتقا پیدا کند.
-به صراحت میگویم: نسلکشی، جنایت علیه بشریت و قتلعام، تأکید میکنم دقیقاً با همین ترمهای حقوقی، باید در دادگاههای کشوری و بینالمللی و شورای امنیت ملل متحد بهثبت برسد و تحقیق بینالمللی با حضور نمایندگان مقاومت ایران صورت بگیرد.
جنگ مردم ایران با رژیم، و مقاومت مستقلی که از ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ آغاز شده و هیچ ربطی به هیچ دولت یا کشور خارجی نداشته و ندارد، با قوت تمام ادامه مییابد تا به سرنگونی این رژیم که خواست ملت ایران است، دستیابیم.
0 نظرات:
ارسال یک نظر