محل تولد: تهران
سن: ۲۶
تحصیلات: دبیرستان
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷
در کوچههای جنوب شهر تهران، در سال ۱۳۴۱، دختری دیده به جهان گشود که بعدها نامش لرزه بر پیکر ظلم انداخت. پریوش هاشمی، فرزند رنج و فقر، از همان کودکی با زخمهای تبعیض و بیعدالتی خو گرفت. پدرش در بازار میوه و ترهبار زحمت میکشید، اما دلِ پریوش پر بود از رویای رهایی.
او که در دبیرستان کمال، در محلهی جوادیه درس میخواند، هوش، جدیت و سادهزیستیاش زبانزد بود. با پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، صدای بیداری و آزادی را در میان انبوه شعارها شنید و پاسخ خود را در راه و آرمان سازمان مجاهدین خلق یافت. از سال ۱۳۵۸، به عنوان یک میلیشیای دانشآموز فعالیتهایش را آغاز کرد و با تمام وجود در مسیر انقلاب باقی ماند.
یکی از همرزمانش دربارهاش میگوید:
«او از هر وسیلهای برای کمک به سازمان استفاده میکرد. دختری جدی، ساده و بیریا بود که هیچگاه از سختیها نترسید.»
خانوادهاش با فعالیتهای سیاسی او مخالف بودند، اما پریوش با صلابت گفت: راهی را یافتهام که حقیقت است و هرگز باز نمیگردم.
او تا قبل از سی خرداد ۶۰ در تمام فعالیتهای سازمان شرکت داشت تا اینکه در ۷ مهر ۱۳۶۰ دستگیر و به زندان اوین منتقل شد.
پس از شکنجههای سنگین و بازجویی، در بیدادگاه رژیم به ۷ سال زندان محکوم شد و به زندان قزلحصار انتقال یافت.
قهرمانی در دل قزلحصار
در قزلحصار، حاج داوود رحمانی—از جلادان berجسته رژیم—کینه خاصی از پریوش به دل داشت. شجاعت و صراحت بیان پریوش، لرزه بر اندام این جلاد میانداخت. او را به بند ۸ تنبیهی فرستاد، اما پریوش با چهرهای مقاوم، خندهای بر لب و امیدی در دل، به بند ظلم و شکنجه پاسخ میداد.
در سلولهایی که بیش از ۲۶ نفر در آنها جای داده میشدند، پریوش همیشه روحیهبخش بود. حتی زمانی که به بیماری گال دچار شد، مزدوران او را تحقیر میکردند و «گالی» میخواندند، اما او با لبخند پاسخ داد:
«درست مثل حضرت ایوب، در زندان بیمار شدم، اما تسلیم نشدم.»
هیچ شکنجهای، هیچ زخم و رنجی، او را از راهی که انتخاب کرده بود بازنداشت. نه اطلاعاتی داد و نه عقب نشست.
سربدار در روزهای سرخ مرداد
در حالیکه تنها چند ماه به پایان محکومیتش مانده بود، اما مقاومت بیامانش در برابر توابسازی و سر خم نکردن به جلادان، پریوش را در صف قربانیان قتلعام ۱۳۶۷ قرار داد.
او نیز مانند هزاران مجاهد مقاوم و نستوه دیگر، در زندان اوین، بر سر آرمانش ایستاد و سربدار شد.
پریوش رفت، اما یاد او با شور زندگی، با قاطعیت انتخاب، و با لبخند در برابر جلاد، تا ابد در حافظهی تاریخ باقی خواهد ماند.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

0 نظرات:
ارسال یک نظر