پروانه قلاوند سال ۱۳۴۹ در شهر انديمشك بدنيا آمد. تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را در انديمشك گذراند اما دوران دبيرستان را در دزفول طي كرد. پس از پيروزي انقلاب با وجود سن كم (۱۲ سال) از طريق برادرانش با سازمان آشنا شد و از همان دوران بعنوان يك ميليشياي نوجوان و پور شور به فعاليتهاي تبليغي ميپرداخت. پس از سي خرداد بخصوص در سال۶۱ و دستگيري برادر بزرگترش شهيد يحيي قلاوند و فشارهايي كه مزدوران رژيم بر روي خانوادهها و هوادران در شهر ميآوردند عزم او را براي مبارزه هرچه جزمتر ميكرد، او كه روزانه شاهد جنايت پاسداران هم در مدرسه و هم شهر بود بتدريج به اين نتيجه ميرسيد كه راه دستيابي به آزادي تنها از طريق مبارزه مسلحانه و سرنگوني رژيم ولايت فقيه ميسر است.
در سال۶۶ پس از تشكيل ارتش آزاديبخش ملي ايران كه سرآغاز دوراني جديد از تكامل مبارزه با رژيم جنايتكار آخوندي بود، پراونه در حاليكه ۱۸سال بيشر نداشت و سال آخر ديبرستان را ميگذراند، براي پيوستن به ارتش سر از پا نميشناخت پيوسته در ميان هواداران به دنبال كانالي بود كه بتواند خود را به ارتش برساند سرانجام تلاشهاي او به بار نشست و در زمستان۶۶ توانست به پيك سازمان وصل شود اما متأسفانه به دليل ازدياد نيروهايي كه قصد پيوستن به ارتش را داشتند اعزام او تا نوبت بعد به تعويق افتاد. اما در زمستان سال۶۶ به دليل لو رفتن شبكه وزارت اطلاعات كه در ميان هواداران به «بختك» معروف شده بود وقفهيي در اعزام پيكهاي سازمان ايجاد شد. عطش او براي وصل به سازمان و اعزام به منطقه به حدي بود كه ديگر تاب تحمل انتظار بيشتر را نداشت و در خرداد۶۷ پيش از عمليات چلچراغ به همراه تني چند از هوادران سازمان بصورت خود جوش و از طريق مرز پاكستان به قصد اعزام اقدام كردند. در اين مسير گروه در دو نقطه مورد شك پاسداران قرار گرفت. بار اول در شهر شيراز به آنها مشكوك شدند كه با عاديسازي و محمل قوي توانستند پس از ۲۴ ساعت بازداشت از دست پاسداران بگريزند، اما بار دوم در پست بازرسي ورودي به زاهدان آنها را از اتوبوس پايين آورده پروانه و فرنگيس كيهاني را بازدداشت و پس از مدت كوتاهي آنان را به زندان اهواز منتقل ميكنند. پروانه را در زندان به زير شكنجه ميبرند تا به خيال خام خود اسامي كساني كه قصد اعزام و پيوستن به سازمان را دارند از او بگيرند اما او با مقاومتي تحصينبرانگيز و درخور يك مجاهد خلق شكنجهگران را بور و كور نمود.
سرانجام پروانه قهرمان همراه با همرزم، همسفر و همشهريش فرنگیس كيهانی همچنين برادر قهرمانش یحیی قلاوند كه از شهريور سال ۶۱ در زندان بهسرميبرد و پسرخالهاش فريدون حنيفزاده در جريان قتلعام زندانيان سياسي در سال۶۷ بر عهد و پيمان خود با خدا و خلق ايستاد و به شهادت رسيد.
مریم رجوی: آنها در اوج افتخار، بهدفاع از نام و آرمان رهاییبخش خود برخاستند و منش و راه و رسم این جنبش را با تسلیمناپذیری سرشتند. آن قهرمانان، بهویژه دختران مجاهد، مسئولان قتل عام را، مطابق اعتراف خودشان، بهعجز و التماس کشاندند.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://t.me/shahidanAzadai96
0 نظرات:
ارسال یک نظر