دزفول يكي از اصلي ترين شهرهاي خوزستان است كه مقاومت عليه ارتجاع در آن بسيار گسترده بود. مرتجعين هم با استفاده از موقعيتهايي كه در جريان انقلاب ضدسلطنتي به دست آورده بودند با دست باز شروع به دستگيري و شكنجه و اعدام و تيرباران كردند. زندان اصلي شهر به نام «يونسكو» شاهد تيرباران هاي بسيار و شكنجه هاي وحشيانه آزادمرداني بوده است كه آرزو و خواسته اي جز آزادي نداشتند و به حاكميت ضدانقلابي مرتجعان «نه» گفته بودند. «یونسکو» در گذشته محل آموزش وتربیت معلمها بود. اما بعد از حاكميت ارتجاع تبديل به يك قتلگاه و شكنجه گاه مخوف شد. جايي كه از اعدام نوجوانان نيز دريغ نشد و مجاهداني همچون عبدالرضا زنگويي و حميد آسخ در 15 سالگي و بعد از شكنجه هاي بسيار به جوخه تيرباران سپرده شدند.
رفتار رذيلانه مزدوران آخوندي حتي پس از به شهادت رساندن آنان ادامه يافت. اين رذالت در برخورد با اجساد شهيدان، محل دفن آنان و جلوگيري از برگزاري يادبود برايشان خود را نشان مي داد. مزدوران اجازه دفن اعدام شدگان را در يك محل متمركز ندادند. آنها در نقاط دور افتاده و پراكنده دفن كردند و نشاني درستي هم به خانواده هاي آنان ندادند. مثلا به خانواده احمد آسخ گفتند كه فرزندشان در كنار رودخانه جم گلك دفن شده است. خانواده به آنجا مراجعه كرده و بعد نبش قبر متوجه مي شوند كه اصلا جسدي در قبر وجود ندارد. به تعداد ديگري از خانواده ها گفتند جسد ها را در قبرستانهاي متروك دفن كرده اند. به برخي هم نشاني فاضل آبهاي كنار رود دز دادند. به برخي از خانواده ها آدرس يك گور جمعي در محوطه پادگان كرخه را داده اند كه محل انبار و ماشين آلات اسقاطي پادگان است. به تعدادي ديگر از خانواده ها گفته اند كه فرزندانشان را در گورستانهاي بن جعفر و رود بند و ولي آباد و قبرستان علي به خاك سپرده اند. مجاهد شهيد ياسين شاه آبادي ، 25ساله دانشجوي دانشسراي دزفول، در زندان يونسكو اعدام شد ولي او را در گورستان روستاي شاه آباد دفن كرده اند. مجاهد شهيد عزيز حسين پور نيز همين وضعيت دارد و در شاه آباد دزفول دفن شده بدون اين كه خانواده اش اجازه داشته باشند كه سنگ قبري براي فرزندشان بگذارند. مجاهد شهيد عبدالحسن ساجده در 8محرم سال60اعدام شد و در امامزاده رودبند دفن شد. وي سنگ مزار دارد.
بالا بودن تعداد اعدامي ها در دزفول قاتلان و جلادان را به وحشت انداخت. آنها را نمي توانستند در يك نقطه متمركز دفن كنند. لذا در نقاط پراكنده اي به صورت جمعي دفن كردند. يكي از اين گورهاي جمعي در كنار سد دز قرار دارد كه عمدتا به شهيدان قتل عام سال1367 اختصاص دارد.
در عكسي كه از اين گورها داريم 5گور جمعي ديده مي شوند. فاصله گور ها نسبت به هم 10 الي 20 متراست .البته در حوالي سال1380 پاسداران براي از بين بردن آثار جنايت خود شروع به ساختمان سازي بر روي گورها كرده است و با نام «موزه جنگ» و بنای سرباز گمنام ساختماني هم درست كردند. به اين ترتيب عملا منطقه گورها را تقسيم كرده اند. بنا به شهادت يك شاهد عيني «پاسداران با لودر و بيل مكانيكي به منطقه آمدند. روي گورها سيمان ريختند و ساختمان سازي كردند. بعد هم تا چند روز در همانجا پست و نگهباني گذاشتند تا كسي جسدها را برندارد ببرد».
بنابر يك گزارش ديگر تعدادي از شهيدان قتل عام را به شوشتر برده و در روستاي تركالكي دفن كرده اند. اسامي تعدادي از اين شهيدان عبارتست از :
محمود حسن زاده نام پدر عليداد
امامقلي حسيني نام پدر غلام
سعيد حسيني نام پدر غلام
بانو بابايي از شوشتر
معرفي چند تن از قاتلان وشكنجه گران قتل عام67 در شهر دزفول
بر اساس گزارش خانواده های شهدای قتل عام شده در تابستان ۶۷ دزفول و شهادت زندانیان سیاسی آن دوره نفرات زیر در سالهای ۶۴ تا ۶۸ بازجو و شکنجه گر در زندان یونسکو دزفول بوده اند:
۱- فریدون حسنوند عضو فعلی مجلس رژیم که از مسئولان وزارت اطلاعات به عنوان مسئول اصلی کشتار در زمان قتل عام در زندان دزفول بوده است . قابل توجه وی ۴دوره نماینده مجلس رژیم می باشد.
۲ – غلامرضا خلف رضایی معروف به خلف رینگو. اين جنايتكار در زمان قتل عام داديار زندان بود و هم اكنون معاون ديوان عالي كشور است. در جريان قتل عام 67 وي عضو فعال هيأت مرگ بود . خلف رضايي سابقه فشار به زندانيان را از 30خرداد60 به بعد دارد و جنايتهايش منحصر به دزفول نيست. او در ساير شهرهاي خوزستان نيز در كشتار و شكنجه مجاهدان بسيار فعال بوده است. به خاطر خوش خدمتي هايش بعدها بر كرسي مدير كل دادگستري چند استان و معاون ديوان عالي كشور(در سال89) تكيه مي زند.
۳- علیرضا آوایی: آوايي يكي از جلاداني است كه طي ساليان بسا اسيران مجاهد و مبارز را شكنجه كرده و به جوخه تيرباران سپرده است.
او بعد از انقلاب دادستان عمومي در دزفول بود سپس رئيس زندان دزفول شد. اما به خاطر خوش خدمتي هايش مدارج «ترقي» را در دستگاههاي مختلف اداري رژيم طي كرد. وي مدتي معاون وزير دادگستري شد و مدتي هم رئيس سازمان ثبت و احوال كشور بود. سپس رئيس كل دادگستري تهران و مستشار عالي انتظامي قضات شد. در جريان قتل عام سراسري سال1367 دادستان عمومي و انقلاب اهواز بود.
در سال 1390 نام آوايي كه به خاطر گسترة جناياتش بسيار مشهور بود در ليست اتحاديه اروپا (مورخ 18مهر1390) قرار گرفت و ورود او به اروپا را ممنوع اعلام و كليه دارايي هايش در اروپا توقيف شد. آوايي در تير ماه 1395 طبق حكمي از سوي آخوند شياد روحاني به سمت رئيس دفتر ويژه رئيس جمهور منصوب شد
۴ - شمس الدین کاظمی
۵ - نداف
۶ - هردوانه
۷ - کفشیر
۸ - عبدلرضا سالمی
۹ - عبدالعظیم توسلی
۱۰ - علی خلف
مریم رجوی: اکنون زمان آن است که بر سر قتلعام زندانیان سیاسی مجاهد و مبارز، یک جنبش دادخواهی را در هرجا و بههرشیوه ممکن گسترش دهیم.
جنبش دادخواهی قبل از هرچیز، اعلام مجرمیت قطعی خامنهای، ولی فقیه ارتجاع است.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://t.me/shahidanAzadai96
رفتار رذيلانه مزدوران آخوندي حتي پس از به شهادت رساندن آنان ادامه يافت. اين رذالت در برخورد با اجساد شهيدان، محل دفن آنان و جلوگيري از برگزاري يادبود برايشان خود را نشان مي داد. مزدوران اجازه دفن اعدام شدگان را در يك محل متمركز ندادند. آنها در نقاط دور افتاده و پراكنده دفن كردند و نشاني درستي هم به خانواده هاي آنان ندادند. مثلا به خانواده احمد آسخ گفتند كه فرزندشان در كنار رودخانه جم گلك دفن شده است. خانواده به آنجا مراجعه كرده و بعد نبش قبر متوجه مي شوند كه اصلا جسدي در قبر وجود ندارد. به تعداد ديگري از خانواده ها گفتند جسد ها را در قبرستانهاي متروك دفن كرده اند. به برخي هم نشاني فاضل آبهاي كنار رود دز دادند. به برخي از خانواده ها آدرس يك گور جمعي در محوطه پادگان كرخه را داده اند كه محل انبار و ماشين آلات اسقاطي پادگان است. به تعدادي ديگر از خانواده ها گفته اند كه فرزندانشان را در گورستانهاي بن جعفر و رود بند و ولي آباد و قبرستان علي به خاك سپرده اند. مجاهد شهيد ياسين شاه آبادي ، 25ساله دانشجوي دانشسراي دزفول، در زندان يونسكو اعدام شد ولي او را در گورستان روستاي شاه آباد دفن كرده اند. مجاهد شهيد عزيز حسين پور نيز همين وضعيت دارد و در شاه آباد دزفول دفن شده بدون اين كه خانواده اش اجازه داشته باشند كه سنگ قبري براي فرزندشان بگذارند. مجاهد شهيد عبدالحسن ساجده در 8محرم سال60اعدام شد و در امامزاده رودبند دفن شد. وي سنگ مزار دارد.
بالا بودن تعداد اعدامي ها در دزفول قاتلان و جلادان را به وحشت انداخت. آنها را نمي توانستند در يك نقطه متمركز دفن كنند. لذا در نقاط پراكنده اي به صورت جمعي دفن كردند. يكي از اين گورهاي جمعي در كنار سد دز قرار دارد كه عمدتا به شهيدان قتل عام سال1367 اختصاص دارد.
در عكسي كه از اين گورها داريم 5گور جمعي ديده مي شوند. فاصله گور ها نسبت به هم 10 الي 20 متراست .البته در حوالي سال1380 پاسداران براي از بين بردن آثار جنايت خود شروع به ساختمان سازي بر روي گورها كرده است و با نام «موزه جنگ» و بنای سرباز گمنام ساختماني هم درست كردند. به اين ترتيب عملا منطقه گورها را تقسيم كرده اند. بنا به شهادت يك شاهد عيني «پاسداران با لودر و بيل مكانيكي به منطقه آمدند. روي گورها سيمان ريختند و ساختمان سازي كردند. بعد هم تا چند روز در همانجا پست و نگهباني گذاشتند تا كسي جسدها را برندارد ببرد».
بنابر يك گزارش ديگر تعدادي از شهيدان قتل عام را به شوشتر برده و در روستاي تركالكي دفن كرده اند. اسامي تعدادي از اين شهيدان عبارتست از :
محمود حسن زاده نام پدر عليداد
امامقلي حسيني نام پدر غلام
سعيد حسيني نام پدر غلام
بانو بابايي از شوشتر
معرفي چند تن از قاتلان وشكنجه گران قتل عام67 در شهر دزفول
بر اساس گزارش خانواده های شهدای قتل عام شده در تابستان ۶۷ دزفول و شهادت زندانیان سیاسی آن دوره نفرات زیر در سالهای ۶۴ تا ۶۸ بازجو و شکنجه گر در زندان یونسکو دزفول بوده اند:
۱- فریدون حسنوند عضو فعلی مجلس رژیم که از مسئولان وزارت اطلاعات به عنوان مسئول اصلی کشتار در زمان قتل عام در زندان دزفول بوده است . قابل توجه وی ۴دوره نماینده مجلس رژیم می باشد.
۲ – غلامرضا خلف رضایی معروف به خلف رینگو. اين جنايتكار در زمان قتل عام داديار زندان بود و هم اكنون معاون ديوان عالي كشور است. در جريان قتل عام 67 وي عضو فعال هيأت مرگ بود . خلف رضايي سابقه فشار به زندانيان را از 30خرداد60 به بعد دارد و جنايتهايش منحصر به دزفول نيست. او در ساير شهرهاي خوزستان نيز در كشتار و شكنجه مجاهدان بسيار فعال بوده است. به خاطر خوش خدمتي هايش بعدها بر كرسي مدير كل دادگستري چند استان و معاون ديوان عالي كشور(در سال89) تكيه مي زند.
۳- علیرضا آوایی: آوايي يكي از جلاداني است كه طي ساليان بسا اسيران مجاهد و مبارز را شكنجه كرده و به جوخه تيرباران سپرده است.
او بعد از انقلاب دادستان عمومي در دزفول بود سپس رئيس زندان دزفول شد. اما به خاطر خوش خدمتي هايش مدارج «ترقي» را در دستگاههاي مختلف اداري رژيم طي كرد. وي مدتي معاون وزير دادگستري شد و مدتي هم رئيس سازمان ثبت و احوال كشور بود. سپس رئيس كل دادگستري تهران و مستشار عالي انتظامي قضات شد. در جريان قتل عام سراسري سال1367 دادستان عمومي و انقلاب اهواز بود.
در سال 1390 نام آوايي كه به خاطر گسترة جناياتش بسيار مشهور بود در ليست اتحاديه اروپا (مورخ 18مهر1390) قرار گرفت و ورود او به اروپا را ممنوع اعلام و كليه دارايي هايش در اروپا توقيف شد. آوايي در تير ماه 1395 طبق حكمي از سوي آخوند شياد روحاني به سمت رئيس دفتر ويژه رئيس جمهور منصوب شد
۴ - شمس الدین کاظمی
۵ - نداف
۶ - هردوانه
۷ - کفشیر
۸ - عبدلرضا سالمی
۹ - عبدالعظیم توسلی
۱۰ - علی خلف
مریم رجوی: اکنون زمان آن است که بر سر قتلعام زندانیان سیاسی مجاهد و مبارز، یک جنبش دادخواهی را در هرجا و بههرشیوه ممکن گسترش دهیم.
جنبش دادخواهی قبل از هرچیز، اعلام مجرمیت قطعی خامنهای، ولی فقیه ارتجاع است.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://t.me/shahidanAzadai96
0 نظرات:
ارسال یک نظر