محل تولد: تهران
شغل: نجار
سن: ۲۶
تحصیلات: دبیرستان
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷
محل زندان: اوین
با یاد مجاهد شهید محمود ناصریان
شهید سربلند قتلعام ۱۳۶۷ در زندان اوین
زاده کارگری، ایستاده بر عهد آزادی
محمود ناصریان، در سال ۱۳۴۱ در دل محلهای کارگری و محروم از شهر تهران چشم به جهان گشود. از همان کودکی، طعم فقر و زحمت را با گوشت و پوست خود درک کرد. در خانوادهای زحمتکش رشد کرد و همانند هزاران فرزند کارگران ایران، با رنج و تلاش، راه تحصیل را طی کرد.
دوران دبیرستان محمود، با طوفان انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران همزمان شد. در همان سنین نوجوانی، در صفوف قیام ملت علیه دیکتاتوری شاهنشاهی حضور فعال داشت. او از میان آتش و دود خیابانهای پرشور، با نام و آرمانهای سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد و پس از پیروزی انقلاب، در حالی که بسیاری به راحتی کنار کشیدند، او راه و رسم مجاهدت را برگزید.
اما فقر اقتصادی و مسئولیت کمک به خانواده، اجازه نمیداد تماموقت با سازمان همراه باشد. با این حال، محمود نه عقب نشست و نه سکوت کرد. در میان ساعتهای طولانی کار نجاری، شبها و روزهایی را صرف فعالیتهای هواداری میکرد؛ از شرکت در میتینگها و سخنرانیها گرفته تا حضور در دکههای خیابانی فروش نشریه و کتابهای مجاهدین. او، صدای مقاومت در خیابانهای تهران بود.
در تظاهرات بزرگ ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ – نقطه عطفی که سازمان مجاهدین خلق، در برابر دیکتاتوری ولایت فقیه ایستاد – محمود با قلبی پر از ایمان در صف مقدم مردم حضور داشت.
مدتی بعد به خدمت سربازی فراخوانده شد، اما وقتی دوستان مجاهدش خطر همکاری با رژیم آخوندی را به او یادآوری کردند، بیهیچ تردیدی، خدمت نظام را ترک گفت و باز به زندگی ساده نجاری و ارتباط پنهانی با شبکه هواداری بازگشت.
اما سرانجام در سال ۱۳۶۲، مزدوران سپاه پاسداران طی یک عملیات گسترده امنیتی، محمود را شناسایی و دستگیر کردند. او را به زندان اوین، شکنجهگاه معروف رژیم، منتقل کردند؛ جایی که بسیاری از فرزندان رشید خلق به خون خویش در آن آغشته شدند.
در زندان، محمود همچون کوه ایستادگی بود. شکنجهگران در تلاش برای شکستن روح او، وی را بارها جلوی دیگر زندانیان شلاق زدند. حتی مدتی او را به سلول بیماران روانی فرستادند تا روحیهاش را متلاشی کنند. اما محمود، با روحی بزرگ و قلبی پرمهر، در همان شرایط نیز به بیماران رسیدگی کرد و با آنان بهنحوی رفتار کرد که دژخیمان رژیم نیز مات و مبهوت ایستادگی و انسانیتش ماندند.
او در تمام فعالیتهای جمعی زندانیان، از جمله اعتصاب غذا، فعالانه شرکت داشت. انرژی، لبخند و روحیه انقلابی او، پناه دلهای خسته و زخمی در بندهای تیره و تار زندان بود.
در تابستان سیاه ۱۳۶۷، وقتی خمینی با صدور فتوای مرگ، هزاران زندانی مجاهد و مقاوم را به پای جوخههای اعدام فرستاد، محمود ناصریان نیز، چون کوهی از استواری، بر مواضع مجاهدیاش ایستاد و حاضر نشد به ذرهای از عهد خویش با خلق و آرمانش خیانت کند.
در زندان اوین، در میان خروش هزاران ندای سربلندی، نام او نیز در زمره شهیدان قتلعام بزرگ ۱۳۶۷ ثبت شد.
محمود ناصریان، نجاری ساده از تهران، اما قلبی به وسعت یک ملت در سینه داشت. تا آخرین لحظه، بر راهی که برگزیده بود وفادار ماند؛ راه آزادی، راه مردم، راه مسعود، راه فدیه شدن در آستان خلق.

0 نظرات:
ارسال یک نظر