فرح آقایان دانشجوی دانشگاه تهران بود. او كه تقریبا تمام وقتش را صرف روشنگرى و مبارزه عليه ارتجاع حاكم كرده بود در شما قهرمانى است كه روز 12ارديبهشت 1361 تحت فرماندهى و هدايت فرمانده ضابطى در جنگى نابرابر با مزدوران جنگيد و موفق شد به رغم جراحت سختى كه گلوله بر بازوى راستش ايجاد كرده بود، در ميان بارانى از شليك و گلوله پاسداران صحنه را ترك كند.
10ماه بعد فرح آقايان دستگير شد و تحت شديدترين شكنجه ها قرار گرفت و با توجه به اين كه اطلاعات و اسرارش را نگه داشته و هيچ كدام لو نرفته بود به 15سال زندان محكوم شد.
فرح در زندان به علت مواضع بالا عليه رژيم و دفاع از آرمان آزادى همواره همراه يارانش در بند 2 اوين تحت فشار و شكنجه بود. هر ماه پاسداران زندان با چکمه و باتوم و بدون اطلاع قبلی به اتاق آنها حمل مى کردند و با چکمه لگد به شکمهایشان مى زدند وبا باتوم به سرو صورتشان می کوبیدند.
سرانجام در شروع قتل عام زندانيان در اوين فرح و يارانش در اتاق دربسته بند 2 اوين با دفاع فعال از مجاهدين و آرمان آزادى جاودانه شدند.
هم زمان امير آقايان؛ برادر فرح كه او هم مشغول گذراندن محكوميتش در زندان شاهرود بود با فتواى مرگ ابليس، حلق آويز و جاودانه شد.
پدر این دو شهيد باشنیدن خبراعدام فرزندانش همان روز سکته کرد و به نزد فرزندان شهیدش شتافت.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://t.me/shahidanAzadai96
اطلاعاتتان در مورد امیر و فرح به اصلاح نیاز دارد. فرح سال 57 دانشجوی ریاضی دانشگاه فرح- الزهرای فعلی- شدند. من ایشان را آخرین بار در تابستان سال 61 دیدم که صحبتی هم از درگیری نشد، مجروح هم نبودند. تا آنجا که مطلع شدم سال 62 دستگیر و محکومیت شان هشت سال بود و امید به آزادی شان می رفت که ماجراهای تابستان 67 پیش آمد. امیر سه سال از فرح کوچکتر بود و هنگامی اعدام شد تنها بیست و پنج سال داشتند. پدر این دو شهید یک سال و سه ماه بعد از اعدام فرزندانشان در دوازده آبان سال 68 بعد از پیدا کردن نامه و بسته ای که از زندان اوین به آدرس آنها ارسال شده بود، نامه ای همسر و سه دختر دیگرش سعی در پنهان کردن آن داشتند دچار حمله قلبی شد و درگذشت. خدا می داند محتوای نامه چه بوده اما بسته حاوی متعلقات مرحوم فرح بود. مرحوم پدرشان از همان سال67 در جریان این فاجعه بودند. کاش کسی پیدا می شد و از روزگاری که این خانواده داغ دیده در فاصله بین اعدام فرح و امیر و درگذشت پدرشان در رنج دائم به سر می بردند و شهری انگشت نشان شان کرده بود می نوشت. از همان روزهایی که مرحوم پدرشان در خانه مانده بود و داغ فرزند و غم روزگار بی وجدان را با سرند کردن خاک باغچه می گذراند.
پاسخحذفبا سلام و سپاس فراوان از اطلاعات ارزشمندی که به ما دادید
حذف