بهروز کاظمی سال ۱۳۴۱در لاهیجان بهدنیا آمد. سال سوم دبیرستان بود که در تظاهرات ضد دیکتاتوری شاه شرکت کرد. مدت کوتاهی بعد ازسرنگونی شاه به همراه جمعی از دوستان خود به حمایت از مجاهدین پرداخت. بهروز در انتخابات ریاستجمهوری سال ۵۸ به حمایت از فعالیتهای انتخاباتی مسعود رجوی شرکت فعال داشت. از اینرو درسطح شهرلاهیجان بهعنوان هوادار مجاهدین شناخته شد. در دیماه ۵۸ در یک خیابان فرعی لاهیجان، فالانژها به او حمله کردند و او را مورد ضربوشتم قرار دادند. بهروز توانست با تلاش زیاد از چنگ آنها بگریزد. از این به بعد بهروز اغلب تحت تعقیب بود. او میلیشیایی بود که در همه جای شهر به فعالیتهای افشاگرانه میپرداخت. درمرداد ۶۰درحوالی مسجد چارپادشاه لاهیجان، مورد حمله گشت کمیته قرار گرفت و دستگیر شد.
بهروز جریان دستگیری خود را اینطور تعریف کرد:
«برای دیدن دو تا از بچهها به خانهای میرفتم. به یکباره صدای ترمز شدید ماشینی را شنیدم. نگاهم را به طرف ماشین بردم. در ماشین بهسرعت باز شد. یک نفر از ماشین خارج شد و به سرعت به طرفم حملهورشده سلاح خود را به طرف من نشانه گرفت. نفردوم با قنداق تفنگ به سرم زد و نفر سوم و چهارم هم تلاش کردند که مرا دستگیرکنند. من مقاومت میکردم. اما آنها درنهایت توانستند مرا به طرف ماشین خود بکشند. یک کمیتهچی درماشین را باز کرد که مرا داخل آن پرت کند. من با پا مانع شدم، اما به ناگهان ضربهای به زانوی پای من وارد کردند و دیگر چیزی نفهمیدم. بیهوش شده بودم. دربین راه در نقطهای تکانی خوردم. متوجه شدم که دستگیر شدم. اما دوباره به شوک رفتم. دیگر چیزی نفهمیدم تا اینکه مرا به کمیته از آنجا هم مرا به سپاه برده و به زندان انداختند».
دربیدادگاه بهروز به ۶سال زندان محکوم شد. در زندان همواره زانوی چپ بهروز که لق شده بود خالی میکرد و به پشت پا میرفت که بسیار دردناک بود. یک بار پیگری کرده بود که چرا نمیبرید دکترمعالجه کند، رئیس زندان گفت ببین تو چه کار کردی که این کار را با تو کردند! در زندان او بسیارمقاوم بود. مقاومت او عوامل رژیم را وادار کرد که بهروز و بیش از ۵۰نفر از دوستان بهروز را به اوین و سپس قزلحصار تبعید کنند. او به همراه مجاهد شهید حسن غلامپور، محمد سمیع زاده، حجت اسدی، حمید رضا رمضانپور به قزلحصار تبعید شدند. بارها او را برای تنبیه و شکنجه به زیر هشت بردند. چندین بار او را به مدت ۲۴ساعت سرپانگه داشتند پاهایش بهشدت ورم نمود اما بهروز همچنان مقاوم ماند. پس از یک سال ونیم بهروز از قزلحصار به زندان لاهیجان برگشت. او مدت سه سال را درسلول مجرد بهسر برد. دربهار ۶۵ بهروز را به همراه دوستش، حسین حقانی به بهانه درمان پای آنها به زندان رشت منتقل کردند. سال ۶۶حکم ۶سال زندان بهروز تمام شد. اما او هرگز آزاد نشد. شکنجهگران رژیم هم هرگز پایش را عمل نکردند و او ۷سال رنج ناشی از خرد شدن استخوان زانوی پا را روزانه بهدوش میکشید. سرانجام بهروز به همراه ۸۲ زندانی سیاسی لاهیجان در قتلعام سال ۶۷ در زندان رشت سربدارشد.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://t.me/shahidanAzadai96
0 نظرات:
ارسال یک نظر