خواهر مجاهد مهری حاجی نژاد، از مسئولان سازمان مجاهدین خلق ایران و فرماندهان ارتش آزادیبخش ملی، قریب به ۵سال در زندانهای رژیم خمینی تحت فشار و شکنجه قرار داشت. او امروز پنجشنبه ۲۲مهر۱۴۰۰ به صورت آنلاین از دادگاه دورس، شهادت خود را به دادگاه استکهلم تقدیم کرد.
مهری حاجینزاد پس از آزادی از زندان که در اردیبهشت ۱۳۶۵بود، خاطرات و مشاهدات خود از جنایات رژیم و حماسههای پایداری زنان مجاهد خلق را در کتاب «آخرین خنده لیلا» نوشت.
چهار تن از بستگان خواهر مجاهد مهری حاجینژاد از جمله برادران مجاهدش احد و صمد و علی حاجینژاد توسط رژیم آخوندی بهشهادت رسیدند. قهرمان مجاهد خلق علی حاجینژاد از مجاهدان سر موضع و پرافتخار بود که در قتلعام۶۷ در گوهردشت سربهدار شد. مجاهد قهرمان فرزاد گرانمایه همسر این خواهر مجاهد که از مقاومترین زندانیان بود، پس از ۵سال زندان به ارتش آزادیبخش پیوست و در شهریور۱۳۶۶ در درگیری با پاسداران بهشهادت رسید.
قهرمان مجاهد خلق علی حاجینژاد ۲۱ساله در سال۶۰ دستگیر شد بعد از شکنجههای زیاد در شکنجهگاهها و خانههای امن سپاه پاسداران، سرانجام در مرداد سال۶۷ بهخاطر پافشاری بر آرمانها و مواضع مجاهدین در گوهردشت سربهدار شد.
قهرمان مجاهد خلق صمد حاجینژاد در مرداد ۱۳۶۱ در درگیری با پاسداران رژیم در تهران حالیکه قرص سیانور خورده بود دستگیر و زیر شکنجه برده شد اما دژخیمان نتوانستند لبان رازدارش را بگشایند. او سرانجام پس از یک ماه بازجویی در شهریور ۶۱ زیر شکنجه بهشهادت رسید
مجاهد قهرمان احد حاجینژاد فارغالتحصیل رشته فیزیک از دانشگاه تهران در سالهای حاکمیت دیکتاتوری شاه به حمایت از مجاهدین برخاست و در حاکمیت آخوندی در نبرد تمامعیار با ارتجاع به صفوف مجاهدین پیوست و سرانجام در بهمن سال۶۰ در درگیری با پاسداران دشمن در میدان تجریش بهشهادت رسید
مادرمجاهد رضیه ذاکری (حاجینژاد) از مادران فعال زندانیان سیاسی بود که برای مجاهدین پول و امکانات فراهم میکرد و در همه حرکتهای اعتراضی در برابر زندانها شرکت داشت
مادر رضیه که از سال۶۶ تا ۸۶ در تهران ۲۰سال به تنهایی زندگی کرد، آخرین دارایی خود را بهمبلغ ۱، ۵میلیون تومان با وصیتی کوتاه برای برادر مجاهد مسعود رجوی از طریق یک خانم هوادار ارسال کرد. مادر در روز ۴خرداد ۸۶ قبل از درگذشت به خانم هوادار که متعاقباً به اشرف آمد گفت: به مسعود بگویید همه چیزمن مال او بود از بچههایم تا زندگیم و این پول هم همه دارایی من بود...
چهار تن از بستگان خواهر مجاهد مهری حاجینژاد از جمله برادران مجاهدش احد و صمد و علی حاجینژاد توسط رژیم آخوندی بهشهادت رسیدند. قهرمان مجاهد خلق علی حاجینژاد از مجاهدان سر موضع و پرافتخار بود که در قتلعام۶۷ در گوهردشت سربهدار شد. مجاهد قهرمان فرزاد گرانمایه همسر این خواهر مجاهد که از مقاومترین زندانیان بود، پس از ۵سال زندان به ارتش آزادیبخش پیوست و در شهریور۱۳۶۶ در درگیری با پاسداران بهشهادت رسید.
قهرمان مجاهد خلق علی حاجینژاد ۲۱ساله در سال۶۰ دستگیر شد بعد از شکنجههای زیاد در شکنجهگاهها و خانههای امن سپاه پاسداران، سرانجام در مرداد سال۶۷ بهخاطر پافشاری بر آرمانها و مواضع مجاهدین در گوهردشت سربهدار شد.
قهرمان مجاهد خلق صمد حاجینژاد در مرداد ۱۳۶۱ در درگیری با پاسداران رژیم در تهران حالیکه قرص سیانور خورده بود دستگیر و زیر شکنجه برده شد اما دژخیمان نتوانستند لبان رازدارش را بگشایند. او سرانجام پس از یک ماه بازجویی در شهریور ۶۱ زیر شکنجه بهشهادت رسید
مجاهد قهرمان احد حاجینژاد فارغالتحصیل رشته فیزیک از دانشگاه تهران در سالهای حاکمیت دیکتاتوری شاه به حمایت از مجاهدین برخاست و در حاکمیت آخوندی در نبرد تمامعیار با ارتجاع به صفوف مجاهدین پیوست و سرانجام در بهمن سال۶۰ در درگیری با پاسداران دشمن در میدان تجریش بهشهادت رسید
مادرمجاهد رضیه ذاکری (حاجینژاد) از مادران فعال زندانیان سیاسی بود که برای مجاهدین پول و امکانات فراهم میکرد و در همه حرکتهای اعتراضی در برابر زندانها شرکت داشت
مادر رضیه که از سال۶۶ تا ۸۶ در تهران ۲۰سال به تنهایی زندگی کرد، آخرین دارایی خود را بهمبلغ ۱، ۵میلیون تومان با وصیتی کوتاه برای برادر مجاهد مسعود رجوی از طریق یک خانم هوادار ارسال کرد. مادر در روز ۴خرداد ۸۶ قبل از درگذشت به خانم هوادار که متعاقباً به اشرف آمد گفت: به مسعود بگویید همه چیزمن مال او بود از بچههایم تا زندگیم و این پول هم همه دارایی من بود...
در جلسه بعدازظهر دادگاه روز پنجشنبه ۲۲مهر ۱۴۰۰ ابتدا وکیل مدافع به معرفی خواهر مجاهد مهری حاجینژاد همچنین درباره دوران زندان وی تا پیوستن مجدد به مجاهدین و همچنین به شرح مختصری درباره سه برادر مجاهد وی که توسط دژخیمان رژیم به شهادت رسیده اند پرداخت.
خواهر مجاهد مهری حاجی نژاد گفت: برادرم علی در ملاقات به مادرم گفت دو هفته بعد از دستگیری وی را به دادگاه انقلاب کرج که آن موقع دادستانش ابراهیم رئیسی بود بردند و به او ۸سال حکم دادند
خواهر مجاهد مهری حاجینژاد سپس نحوه ملاقاتش با مجاهد قهرمان علی حاجی نژاد در سال ۶۵ در زندان گوهردشت را تشریح کرد. وی گفت با استفاده از شناسنامه خواهرش توانسته با برادرش در گوهردشت ملاقات کند و در این ملاقات مخفیانه از برادرش در زندان عکس گرفته است و توانسته آثار شکنجههای وحشیانه را بر بدن وی ببیند.
علی در آخرین حرفهایش به من که عازم پیوستن به مجاهدین بودم گفت: منتظر نباش برو به مسعود و مریم سلام برسان و بگو هیچ شکنجهای ما را از پا در نخواهد آورد.
در فروردین یا اردیبهشت سال۶۷ آخرین ملاقاتی است که مادرم با علی در گوهردشت داشت. علی به مادرم گفت وضعیت زندان مشکوک است و زندانیان را دارند جابجا می کنند و شاید من دیگر ملاقات با تو نداشته باشم نگران من نباش. این رژیم سرنگون خواهد شد و این فشارها از روی تو برداشته خواهد شد.
خواهر مجاهد مهری حاجی نژاد در پاسخ دادستان که چگونه از اعدام برادرش علی حاجی نژاد با خبر شده است گفت:
روز نهم یا دهم آذر۶۷ به مادرم پیام دادند که یک مرد از اقوامت را روز بعد به زندان گوهردشت بفرست، که مادرم میگوید شما همه پسرهایم را کشتهاید، کس دیگری را ندارم و روز بعد به گوهردشت رفت. پاسداران به مادرم گفتند علی حاجی نژاد دیگر وجود ندارد. او دشمن جمهوری اسلامی بود و اعدامش کردیم. مادرم گفت از خدا نترسیدید که بچه من را شکنجه کردید، خدا را شکر از شکنجه های شما راحت شد. یک کیسه جلوی مادرم انداختند گفتند این وسایل اوست بردار و برو و خودت هم منافق هستی. از طنابی که در این وسایل بود مادرم فهمید که علی را حلق آویز کردهاند. بعدها یکی از شاهدان قتلعام که به دیدار مادرم رفته بود گفت که همان روزهای اول قتلعام علی را همراه با سایر زندانیان اعدام کردهاند.
خواهر مجاهد مهری حاجینژاد که خود نزدیک به پنج سال در زندان در اسارت بسر برده درباره وضعیت زنان مجاهد زندانی گفت: یکی از ناراحتی های من از روزی که این دادگاه تشکیل شده این است که از زنان قتلعام شده صحبت نمیشود.
سال ۶۵ که آزاد شدم تعداد زیادی از دوستانم حکمشان تمام می شد و باید آزاد می شدند ولی بدون استثنا آنها را آزاد نکردند و همه را در اوین در جریان قتلعام۶۷ اعدام کردند مثل اشرف موسوی، ملیحه اقوامی و فروزان عبدی، آزاده طبیب و خیلی های دیگر.
خواهر مجاهد مهری حاجی نژاد درباره اعدامهای جنایتکارانه در سالهای ۶۰ و ۶۱ در زندان اوین گفت:
سال ۶۰ و ۶۱ در بند۴ معروف به ۲۰۱ بودم، هر شب ۱۰۰ تا ۲۰۰ نفر اعدام می شدند. ما هر شب صدای تیرخلاصهایی که به آنها می زدند را میشمردیم. صدای شعارهای آن زندانیان را تا وقتی که با تیرخلاصها خاموش می شد، می شنیدیم. خیلیهایشان دانشآموزان ۱۶-۱۷ساله بودند، مثل سیمین هژبر و سودابه بقایی، عطیه خوانساری یا لیلا ارفعی ۱۷ساله که کتابم را به اسم او نامگذاری کردهام؛ «آخرین خنده لیلا»
سال ۶۲ در همین بند ما ۶۰۰ زندانی بودیم. لاجوردی به داخل بند آمد و بهما گفت فکر نکنید از زندان آزاد می شوید و مردم با دسته گل به استقبال شما می آیند. ما همینجا نارنجک می اندازیم و همهتان را میکشیم و دیوارهای زندان را هم روی سرتان خراب میکنیم. لاجوردی گفت: شما خون مسعود رجوی در رگهایتان هست و دشمن قسم خورده نظام هستید، نباید آزاد شوید و همین کار را کردند و ۹۰درصد آن زنان قهرمان را سرانجام در قتل عام زندانیان در اوین اعدام کردند.
خواهر مجاهد مهری حاجی نژاد درباره قتلعام زنان در زندان گوهردشت کرج گفت: من خودم تنها یک ماه در گوهردشت بودم، آنجا هم بند زنان وجود داشت. دراین بند ما ۷۰نفر بودیم، اما از بقیه بندها اطلاعی ندارم. تعدادی از ما را منتقل کردند در جریان قتلعام۶۷ زنان زندانی از زندانهای کرج و کرمانشاه را به گوهردشت منتقل کردند و همه را اعدام کردند و هیچکس از زنان زندانی در گوهردشت باقی نماند.
0 نظرات:
ارسال یک نظر