اسم دخترم را ”طنین“ گذاشتم «تا طنین فریادهای هزاران هزار عمو و خاله... باشد».
شاهرخ نامداری متولد۱۳۳۶ در مسجدسلیمان بود.
یکی از همزنجیران شاهرخ مینویسد« پس از اینکه شاهرخ به زندان محکوم شد، او را نزد ما آوردند. در زندان گفت: «اسم دخترم را “طنین” گذاشتهام. این اسم را هم بهاین دلیل برایش انتخاب کردهام تا طنین فریادهای هزاران هزار عمو و خالهیی باشد که در زندانها و شکنجهگاهها فریادشان و حتی نامشان را کسی نشنیده است». دخترش در همان روزهای دستگیری او قدم بهیکسالگی گذاشته بود.
وقتی با او خداحافظی کردم و گفتم دارم نزد بچهها بهمنطقه میروم، گفت:
«سلام ما را برسان و بگو ما تا بهآخر ایستادهایم».
سال۶۷ است ظرف کمتر از ۲ماه، بیش از۳۰هزار زندانی سیاسی که غالباً از مجاهدین بودند، بهقتل رسیدند. دیگرهیچ خانواده ای نشانی از فرزند یا عزیز دربندش پیدا نکرد.
بعضی از خانوادهها رد عزیزان خود را از لابلای قطعات اجساد و سنگ و کلوخ قبرستانها و گورهای جمعی پیدا کردند. ولی معدود کسانی هم بودند، مثل دخترک ۴ساله «شاهرخ نامداری مسجدی»، که خیلی زود رد پدر خود را که یکی از قربانیان مرداد خونین۶۷ بود، پیدا کرده بود.
دخترک در یکی از همان روزهای مردادماه ۶۷، با یک دسته گل بابونه به جلوی در زندان رفته بود تا پدرش را ملاقات کند. جلادان خمینی یک جلد قرآن و یک جلد نهجالبلاغه به همراه لباسهای خونین شاهرخ را در مقابل او گذاشتند و به او گفتند: «دیگر پدرت را نمیبینی، او را کشتیم».دخترک معصوم در کنار مادرش همین کلمات را تکرار میکرد.
شاهرخ به همزنجیرانش گفته بود اسم دخترم را ”طنین“ گذاشتهام «تا طنین فریادهای هزاران هزار عمو و خالهیی باشد که در زندانها و شکنجهگاهها فریادشان و حتی نامشان را کسی نشنیده است».بعضی از اعدامها هم خودش طنین خود بود.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://t.me/shahidanAzadai96
شاهرخ به همزنجیرانش گفته بود اسم دخترم را ”طنین“ گذاشتهام «تا طنین فریادهای هزاران هزار عمو و خالهیی باشد که در زندانها و شکنجهگاهها فریادشان و حتی نامشان را کسی نشنیده است».بعضی از اعدامها هم خودش طنین خود بود.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://t.me/shahidanAzadai96
باسلام دوست عزیز
پاسخحذفشاهرخ همشهری و همرزم من بود سالهاد همان طور که گفتی دخترش طنین را خیلی دوست می داشت و طنین صدای او را در صدای همرزمانش در زندانها گذاشت
چه مردی و چه استواری و چه صبری داشت شاهرخ درود براو و یارانش
باسلام دوست عزیز
پاسخحذفشاهرخ همشهری و همرزم من بود سالهاد همان طور که گفتی دخترش طنین را خیلی دوست می داشت و طنین صدای او را در صدای همرزمانش در زندانها گذاشت
چه مردی و چه استواری و چه صبری داشت شاهرخ درود براو و یارانش
سلام و درود به شما که یاد این شهدای والامقام رو زنده نگه میدارید
حذف