بهروز بهنام زاده در مرداد سال۱۳۳۸ در تهران و در خانوادهیی مرفه بهدنیا آمد. پس از طی دوران دبیرستان، وارد دانشگاه علم و صنعت شد و در رشته مکانیک تحصیلاتش را ادامه داد. ورودش بهدانشگاه مقارن با خیزش مردم در آستانه انقلاب ضدسلطنتی بود. از همین جا بود که مسیر زندگی او به هزاران دانشجویی پیوست که دل در گرو آزادی ایران و ایرانی داشتند. بارها از نزدیک گروهها و جریانهای مختلف را آزموده بود اما در نهایت آمال و آرزویش را در سازمان محبوبش مجاهدین یافت و همه چیز خود را در این راه فدا کرد. بهروز پس از ۳۰خرداد ۱۳۶۰ دستگیر شده و بلافاصله به زندان اوین منتقل و به زیر شکنجههای وحشیانه رفت.
قسمتى از گزارش يکى از اعضاى خانواده بهروز:
بهروز براى يافتن گمشده خود بارها با افراد و جريانهاى مختلف بر سر مواضعشان صحبت کرد. در همين دوران چند بار به کردستان سفر کرد. او در اين سفرها از نزديک جنايتهاى رژيم خمينى و طينت ضدبشرى آخوندها را در سرکوب مردم محروم کردستان مى ديد و کينه خمينى را بهدل مىگرفت، کينه مقدسى که هر روز بر ابعاد آن افزوده مىشد. از سوى ديگر، مجاهدين را در هر کوى و برزن مىديد که با افشاگرى خود خواب را از چشم ارتجاع ربودهاند و بهرغم وحشيگيريهاى پاسداران و چماقداران به دفاع جانانه از منافع مردم ادامه مىدهند. با اين مشاهدات بود که بهروز قاطعانه قدم به صحنه مبارزه عليه ارتجاع گذاشت و بدون هيچترديدى مجاهدين را انتخاب کرد. اعدام در زندان گوهردشت ـ مرداد۱۳۶۷
در گروههاى ۱۲نفره بچهها را بهحسينيه زندان گوهردشت براى اعدام مىبردند. بچهها در حسينيه شعار «درود بر مجاهد» و «يا حسين» سر مى دادند. در حسينيه انبوه پيکرهاى بچهها که پس از بدار آويختهشدن روى هم تلنبار شده بود، ديده مىشد. سرى جديد ۱۲نفره را به روى سن حسينيه که از بالاى آن ۱۲طناب دار آويزان بود، بردند. طناب دار را بر گردنشان انداختند و آنها را به بالاى صندلى بردند. آنان بهطور جمعى سرود مىخوانند. دژخيمان ۳تن را از بالاى سن پرت کردند، اما از نفر چهارم بچهها منتظر نماندند و خودشان به آسمان پريدند و بهپرواز درآمدند.
در گروههاى ۱۲نفره بچهها را بهحسينيه زندان گوهردشت براى اعدام مىبردند. بچهها در حسينيه شعار «درود بر مجاهد» و «يا حسين» سر مى دادند. در حسينيه انبوه پيکرهاى بچهها که پس از بدار آويختهشدن روى هم تلنبار شده بود، ديده مىشد. سرى جديد ۱۲نفره را به روى سن حسينيه که از بالاى آن ۱۲طناب دار آويزان بود، بردند. طناب دار را بر گردنشان انداختند و آنها را به بالاى صندلى بردند. آنان بهطور جمعى سرود مىخوانند. دژخيمان ۳تن را از بالاى سن پرت کردند، اما از نفر چهارم بچهها منتظر نماندند و خودشان به آسمان پريدند و بهپرواز درآمدند.
پاسداران سياهى مات و مبهوت مانده بودند، سردژخيم ناصريان -محمد مقيسه اى- فرياد مىزد: نفاق يعنى همين و تا قيامت ادامه دارد…
مجاهد شهيد بهروز بهنامزاده، يکى از اين قهرمانان بود که در روز ۱۲مردادماه در حسينيه گوهردشت در راه رهايى مردمش جان خود را فدا کرد.
مجاهد شهيد بهروز بهنامزاده، يکى از اين قهرمانان بود که در روز ۱۲مردادماه در حسينيه گوهردشت در راه رهايى مردمش جان خود را فدا کرد.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
0 نظرات:
ارسال یک نظر