سن: ۲۷
تحصيل: دانشجو
محل شهادت: کرج
زمان شهادت: ۱۳۶۷
حسين مدتها در انفرادي بود. او را برای اعدام به سلول ما آوردند. ريشش درآمده و حسابي بلند شده بود. فکر می کرد می خواهند او را به بند عمومی برگردانند. به او گفتيم فردا ميخواهند اعدامت کنند. خنديد و گفت: «يک فکری بايد برای ريشم بکنم.
اگر اعدام شوم با اين ريش توي آن دنيا چه جوابي بدهم؟». بچهها سربه سرش ميگذاشتند: « تا بخواهی ثابت کنی آخوند نبودهای می برندت قعر جهنم». حسين با اصرار از ما می خواست با ناخنگير ريشش را بزنيم. اين کار را کرديم. نگذاشت سبيلش را بزنيم. گفت می خواهد مثل موسي سبيل داشته باشد.
صبح ناصريان وقتی قيافه حسين را ديد از شدت تعجب و عصبانيت فرياد کشيد و او رابرد.
با ما در كانال تلگرام پيشتازان راه آزادي همراه باشيد
https://t.me/shahidanAzadai96
0 نظرات:
ارسال یک نظر