«قتلعامشدگان، وجدان شورشی و شورشگر تاریخ ایراناند. گوهر صدق و فدا و وفا که جامعه ما در قلب خود محفوظ داشته و حیات حقیقیاش از آن میجوشد».(مریم رجوی - کنفرانس دادخواهی قتلعام ۶۷در اشرف ۳)
«شما با ایثارتان
زنده کردهاید ایمانی گمشده را
قلبی ناپدید را
اعتماد به زمین را
و از میان تودههایتان
از میان اصالتتان
از میان مردههایتان
تو گویی از میان درهیی با صخرهیی خونین و سخت
رودخانهیی سترگ جاریست
با کبوتران پولاد و امید.»
(پابلو نرودا، کتاب «اسپانیا در قلب ما»، ص ۵۸)
***
«شهدا بذر حیات و شورش و قیام هستند.» (اسقف ژاک گایو)
***
خورشید دادخواهی بر سپهر ایران
اکنون جنبش دادخواهی چونان خورشیدی بر سپهر ایران در گردش است و همواره بر ظلام شبپرستان و نهانیهای سالیان جنایتگسترشان پرتوها میافکند.
اکنون از سالهایی میآییم که پرتوهای این خورشید را بسیاری بر ایران و جهان افکندهاند. اکنون جنبش دادخواهی به فرهنگی از گفتار و ارتباط بین ایرانیان داخل و خارج کشور بدل گشته است.
سالیان سال است که انبوهی خانوادههای قتلعامشدگان بر مزار لالهها و شقایقهایشان گرد میآیند. این گرامیداشتها بدل به یک جنبش پایدار بین ایرانیان گشته است. در هر گرامیداشتی، پردهای از جنایت بزرگ قرن کنار زده میشود. در هر گرامیداشتی خاطرهها به هم میپیوندند و برگهایی از تاریخ پایداری و نبرد برای آزادی، به آلبوم همیشه باز جنبش دادخواهی افزوده میشود.
مادران، پشتوانه عظیم جنبش دادخواهی
اکنون مادران ـ «داغداران فرزندان آفتاب» ـ فریادگران دادخواه ایران هستند که «خون من هرگز نخسبد». مادران که سنگینترین بهای عاطفیِ وطن برای آزادی را پرداخت کردهاند، از کانونهای انگیزه دادخواهان در جنبش دادخواهی هستند. فریاد هر مادری، ندای ایرانزمین برای ستاندن داد از بیدادگران سلطهگر است. فدای بیکران مادران و استحکام و پایداری عاشقانهشان، تکیهگاه جنبش دادخواهی است. خاطرات مادران ایرانزمین، آلبوم عظیم گواهان چهار دهه جنایت علیه شیفتگان محبوب آزادی است. بیشترین رازهای نهفته در زوایای چهل سال آه و اشک و شکیبایی فوق تصور مادران، حجیمترین و بزرگترین اسناد دادخواهی ایران علیه حاکمیت آخوندی ـ از خمینی تا خامنهای ـ است.
اینک سازمانیافتهتر، گستردهتر
اکنون از هر گرامیداشتی، متنی و تصویری در شبکههای اجتماعی تکثیر میشود. به این نمونههای ارزشمند نباید کمبها داد. اینها زبان ارتباط عصر کنونی دنیای ما هستند. زبانی که هیچ دیکتاتوری نمیتواند جلو بیان و ارتباط و روشنگری آن را بگیرد. شبکهٔ جنبش دادخواهی باید سراسر ایران و فضای مجازی را روشنگر تاریخ ۴۰ساله جنایت نظام آخوندی از یک طرف و پایداری پر شکوه برای آزادی از طرف دیگر کند.
واقعیت این است که بخشی از این روشنگریها را ایرانیان داخل کشور با پرداخت بها از زندگی و هستی و جان خویش پیش برده و جنبش دادخواهی را استمرار بخشیدهاند.
اکنون متناسب با پیشرفت سیاسی مقاومت در داخل ایران و منطقه و جهان ـ که بهطور خاص در کهکشان ۹۸در اشرف ۳به اوج خود رسید ـ باید این کوشاییها و نبردها را سازمانیافتهتر و گستردهتر نمود تا کیفیت شایسته این مرحله از پیشرفت جنبش دادخواهی را پاسخگو باشد.
جنبش دادخواهی بر بام جهان
سالیان سال است که پیشرفت و استمرار جنبش دادخواهی در خارج از ایران در سرما و گرما جریان داشته و دارد. بسیاری از پایتختها و شهرهای دیگر اروپا همواره و مستمر شاهد برپایی آکسیونهای دادخواهی ایرانیان بوده و هستند. این فعالیتها بدل به یک سنت و فرهنگ پایدار گشته که پلی بین راهیان و راویان جنبش دادخواهی در ایران و خارج از ایران برای رساندن ندای شهیدان و صدای دادخواهان ایران شده است.
فعالیتهای مستمر جنبش دادخواهی در خارج از ایران موجب روشنگریهای بسیار گسترده و اثرگذاری سیاسی و اجتماعی و فرهنگی در بین ملل جهان و سیاستمداران و حقوقدانان گشته است. اکنون به یمن کوشایی و تکاپو و ایثار ایرانیان خارج از کشور و هواداران مقاومت ایران، پیام جنبش دادخواهی از قارهها و اقیانوسها عبور کرده و با روشنگری بر بام جهان، وجدانهای بیدار را به حمایت از آن گرد آورده است.
در تالار دادخواهی ایران در اشرف ۳
نمونههایی از بازتاب روشنگریهای جنبش دادخواهی در جهان را مرور میکنیم. نخست به نمونههایی میپردازیم که در در کنفرانس دادخواهی قتلعام ۶۷در اشرف ۳(۲۴تیر ۹۸) حین کنفرانس دادخواهی قتلعام ۶۷بیان شده و رسانههای مختلف گزارش کردهاند:
ــ دکتر خوان گارسه وکیل سرشناس در امر پیگیری مسؤلان جنایت علیه بشریت: «بعد از جنگ جهانی دوم جامعه جهانی ابزاری را به دستآورد تا جلوی قتلعامها را بگیرد. آن وسیله کنوانسیون علیه قتلعام بود. در سال ۶۷وقتی که قتلعام در ایران رخ داد باید این اصل اجرا میشد».
ــ طاهر بومدرا: «ما با حذف بسیاری از دادهها به این نتیجه رسیدهایم که ۷عامل در این قتلعام دست دارند که در نقش آنها جای هیچ شک و شبههای نیست و اسناد آن قابل ارائه به تمام مراجع بینالمللی است».
ــ سید احمد غزالی: « سیاستمداران در مورد همهچیز در رابطه با ایران صحبت میکنند، اما گویی که قتلعامی وجود نداشته است که آنها باید اول به آن بپردازند».
- فرانسوا لوگاره از اعضای کمیته خانوادههای شهدای قتلعام شدگان سال ۶۷: «۳۰سال پیش ۳۰هزار نفر قتلعام شدند اما اکنون نبرد ادامه دارد. شگفتانگیز است که در سیامین سالگرد شهدایی که برای آزاری جان باختند، سل جدیدی در ایران بهپا خاستهاند تا حمایت خود را از ایران آزاد ابراز کنند.»
ــ راما یاد وزیر پیشین حقوقبشر فرانسه، سخنرانی در تظاهرات استکهلم: «کسی که اینجا در برابر شما ایستاده، یک زن حیرتزده است. زمانی که در برابر تصاویر اعدامشدگان ایستاده بودیم، زبان ما از بیان قاصر بود. این است اشرف ۳، جایگاه خاطرهها، سرزمین امیدها، شاهد زنده ترس، ترور و ایمان».
ــ نماینده انجمن جوانان در تظاهرات انگلستان(لندن): «خون قتلعام شدگان ۶۷اکنون در رگهای ما جوانان و جوانان قیام آفرین ایران میجوشد».
هوشیاری جهان علیه جنایت = تعادلقوای سیاسی به نفع جنبش دادخواهی
بخشی از روشنگریهای بهپای دارندگان جنبش دادخواهی در جهان، اطلاعرسانی در مجامع بینالمللی و بالغ کردن این جنبش به تعادلقوای سیاسی علیه حاکمیت ولایتفقیه میباشد. نمونهیی از این فعالیتها، بازتاب آنها در محکومیتهای رژیم آخوندی توسط سازمان ملل و عفو بینالملل است. زیربنای حقوقی این محکومیتها و تهیه انبوه اسنادشان با هزاران ساعت فعالیتٍ جنبش دادخواهی توسط ایرانیان در سراسر جهان محقق شده است. محکومیتهایی که نظام آخوندی را بدل به منفورترین حکومت در جهان نموده و قطعنامههای هر ساله ملل متحد و عفو بینالملل، افشاگر نقض حقوق اولیه بشر توسط رژیم ملایان در ایران و جهان بوده است.
گزیده چهار نمونه از آخرین محکومیت و افشاگری جهانی علیه نظام آخوندی در رابطه با قتلعام تابستان ۶۷، اسنادی از روشنگریِ فعالیتهای گسترده ایرانیان و اعضا و هواداران مقاومت ایران در جنبش دادخواهی است:
طرح موضوع قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۶۷برای اولین بار در اجلاس شورای حقوقبشر ـ اسفند ۱۳۹۵
در سی و چهارمین اجلاس شورای حقوقبشر ملل متحد در ژنو، شماری از نمایندگان سازمانهای غیردولتی طی سخنانی، نقض حقوقبشر بهویژه قتلعام ۳۰هزار زندانی سیاسی در سال ۶۷را محکوم کردند و خواستار انجام تحقیقات پیرامون این جنایت و سپردن عاملان و آمران این قتلعام به دست عدالت شدند.
خانم حنیفه نماینده انجمن بینالمللی حقوقبشر زنان طی سخنانی خطاب به اجلاس جاری شورای حقوقبشر ملل متحد گفت:
بیش از ۳۰هزار زندانی سیاسی که بهطور مسالمتآمیز با دولت حاکم مخالفت میکردند اعدام شدند. بهمنظور سرعت بخشیدن و انجام اعدامها بدون هیچگونه روند قضایی مناسب، خمینی با صدور فتوایی فرمان داد که زندانیان سیاسی مقاوم بهویژه هواداران مجاهدین خلق باید اعدام شوند. این اعدامها حتی شامل زندانیانی شده است که دوران محکومیت خود را میگذراندند.
ژنو – مقر اروپایی ملل متحد: محکومیت قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ ـ فروردین ۱۳۹۶
همزمان با اجلاس شورای حقوقبشر در مقر اروپایی ملل متحد در ژنو، به دعوت ۵سازمان غیردولتی با رتبه مشورتی سازمان ملل، کنفرانسی با حضور شخصیتهای سیاسی، حقوقدانان و شخصیتهای مدافع حقوقبشر با عنوان «مصونیت و عدالت بینالمللی – قتلعام زندانیان سیاسی در ایران از ۱۹۸۸تا ۲۰۱۷» برگزار شد.
در این کنفرانس سخنرانان با محکوم کردن موج اعدامها و جنایات ضدانسانی رژیم آخوندی علیه مردم ایران، به تحقیقات بینالمللی درباره قتلعام ۳۰هزار زندانی سیاسی در سال ۶۷و محاکمه سران رژیم بهخاطر جنایت علیه بشریت فراخوان دادند.
ــ گزارش عفو بینالملل درباره قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ـ تاریخ انتشار: آذر ۹۷
«مقامهای رژیم ایران با پنهان نگهداشتن سرنوشت و محل دفن هزاران زندانی سیاسی که ۳۰سال قبل بهصورت قهری ناپدید شده و در زندانها اعدام شدند، همچنان در حال ارتکاب جنایت علیه بشریت هستند...آنها چگونه سعی داشتهاند این حقیقت را که در ظرف چند هفته در تابستان ۱۳۶۷هزاران مخالف و دگراندیش سیاسی را قهراً ناپدید کرده و بهطور سازمانیافته کشتند، از اذهان عمومی پنهان کنند. تا زمانی که مقامات ایران از خود شفافیت نشان ندهند و به شکل علنی سرنوشت و محل دفن قربانیان را افشا نکنند، همچنان به ارتکاب « جنایت علیه بشریت» ادامه میدهند».
ــ گزارش عفو بین الملل: اختفای جنایت ـ تاریخ انتشار: اردیبهشت ۹۷
«بر اساس تصاویر ماهوارهیی و عکسها و ویدئوها، مقامات ایرانی در حال تخریب گورهای قربانیان کشتار سال ۱۹۸۸هستند. بر اساس شواهد مقامات ایرانی از طریق تاکتیکهایی همچون خاکبرداری با بولدوزر؛ پنهانسازی گورهای جمعی زیر قبرهای جدید انفرادی؛ احداث ساختمان یا جاده بر روی گورها؛ ریختن بتن بر روی گورهای جمعی و تبدیل مکان گورهای جمعی به محل انباشت زباله، در حال از بین بردن مدارک اصلی هستند که میتواند حقایق در مورد ابعاد این جنایت را برملا کند».
ــ عفو بینالملل: اسرار به خون آغشته ـ گزارش دسامبر ۲۰۱۸/ آذر ۹۷
«اعدامهای سال ۱۳۶۷مصداق جنایات علیه بشریت است؛ این جنایات علاوه بر جرم اعدام فراقضایی، جرم ناپدیدسازی قهری را نیز با توجه به استمرار سازمانیافتهٔ پنهانکاری در مورد سرنوشت قربانیان و محل دفن اجساد مطابق با حقوق بینالمللی کیفری در بر میگیرند».
بیانیه مستدل و روشنگرانه سازمان عفو بینالملل در روز دوشنبه هفتم مرداد ۹۸پیرامون اظهارات یکی از جلادان قتلعام ۶۷، برگی از اسناد فعالیتهای داخلی و بینالمللی ایرانیان است که باید آن را جمعبندی ۴۰سال دادخواهی مردم ایران دانست. گزیدهای این بیانیه مهم را مرور میکنیم:
ــ بیانیه سازمان عفو بینالملل در خصوص دفاع مصطفی پورمحمدی از اعدام های ۶۷ـ انتشار: ۷مرداد ۹۸
«اظهارات اخیر مصطفی پورمحمدی، مشاور رئیس قوه قضاییه و وزیر سابق دادگستری ایران، در دفاع از اعدامهای فراقضایی گسترده سال ۱۳۶۷گواه تکان دهندهای در تأیید این نکته است که مقامها و مسؤلان ایرانی در آن زمان و تا به امروز عامدانه قوانین بینالمللی حقوقبشر را مورد بیاعتنایی آشکار قرار دادهاند. این اظهارات همچنین بار دیگر به شکل برجسته نشان میدهد که مقامهای ارشد درگیر در آن کشتارها خود را مصون از محاکمه و مجازات میبینند.
اظهارات مصطفی پورمحمدی در راستای تبلیغ همان روایتهای خلاف واقع است که دههها است مقامها و مسؤلان ایرانی به کار میگیرند، برای کتمان این حقیقت که در فاصله مرداد تا شهریور ۱۳۶۷هزاران مخالف و دگراندیش سیاسی را بهصورت محرمانه، بهعنوان بخشی از تلاشهای سازمانیافته برای نابود کردن مخالفان سیاسی، قهراً ناپدید کرده و به شیوه فراقضایی اعدام کردند.
فراتر از این، مقامها و مسؤلان ایرانی هرگز توضیحی در این باره ارائه نکردهاند که چگونه امکان داشته آن هزاران زندانی گرفتار در زندانهای فوق امنیتی توانسته باشند با اعضای سازمان مجاهدین خلق در خارج کشور ارتباط برقرار کرده یا در حملهٔ مسلحانهٔ آن ایفای نقش کرده باشند. شهادتهای بازماندگان در مورد اوضاع زندانها و مستندات رسمی که به بیرون درز کرده، همگی بر این نکته صحه میگذارند که در بازجوییهای انجام شده در فاصلة مرداد تا شهریور ۱۳۶۷، زندانیان به اتهام همدستی پنهانی با سازمان مجاهدین خلق مورد بازجویی قرار نگرفتهاند.
علاوه بر این، فقط زندانیان وابسته به سازمان مجاهدین خلق قربانی اعدام های گسترده سال ۱۳۶۷نشدند؛ صدها نفر از زندانیان وابسته به گروههای اپوزیسیون چپ و کُردهای مخالف حکومت هم از قربانیان این کشتار بودند.
این وضعیت هر چه بیشتر ایجاب میکند که سازمان ملل و کشورهای عضو در مقابل روال سازمانیافته مصونیت از مجازات در رابطه با اعدامهای فراقضایی گسترده در سال ۱۳۶۷و ادامه پنهانکاری در مورد سرنوشت قربانیان و محل دفن اجساد آنان علناً و قاطعانه موضعگیری کنند.
قصور در انجام این اقدام منجر به جسورتر شدن مقامها و مسؤلان ایرانی در ادامه دادن به انکار حقیقت و بدرفتاری بیشتر با بازماندگان، اعضای خانوادههای قربانیان و سایر افرادی میشود که بهدنبال کشف حقیقت و اجرای عدالتاند. این وضعیت تأثیر بسیار مخربی نه فقط بر بازماندگان و خانوادههای قربانیان بلکه همچنین بر قانونمداری و رعایت حقوقبشر در این کشور دارد.
از همین رو، عفو بینالملل بار دیگر سازمان ملل و کشورهای عضو را به ایجاد مسیرهای مشخص و مؤثری برای کشف حقیقت، اجرای عدالت و جبران خسارت فرامیخواند. این مسیرها باید تضمینکننده آن باشد که:
حقایق مربوط به اعدامهای فرا قضایی گسترده در سال ۱۳۶۷، از جمله شمار اعدامشدگان آن سال، هویت آنها، تاریخ، مکان، علت، و شرایط ناپدیدسازی قهری و اعدام فرا قضایی آنها و محل دفن اجسادشان افشا میشود».
جنبش دادخواهی و پایان رژیم ولایتفقیه
«قتلعام زندانیان سیاسی مجاهد و مبارز، تصادم خونین قرون وسطا و نسل فردا بود. نسل برپادارنده انقلاب بهمن که عزم یک جامعه آزاد و برابر را داشت، با هیولای استبداد دینی و هجوم سرکوب و غارت مواجه شد. قتلعام ۶۷صحنه هولناک این رویارویی تاریخی بود؛ اما پایان آن نبود بلکه با همه دردناکیاش، آغاز تازهیی از کشاکشی بود که همچنان ادامه دارد و سرنوشت جامعه ایران را قرین آزادی میکند.
از این نظر واقعه قتلعام با آزادی و آینده ایران گره خورده است؛ با حقوقبشر سنگسار شده ایران؛ با مقاومت برای آزادی و برابری؛ با خیانت مماشاتگران خارجی؛ با ترس و خفت ننگآلود تسلیمطلبان داخلی و البته با سرنگونی رژیم. زیرا روزی که آخوندها بر اثر جنبش دادخواهی مردم ایران وادار شوند پرونده این جنایت بزرگ را باز کنند، روز پایان حکومت ولایتفقیه است».(مریم رجوی - کنفرانس دادخواهی قتلعام ۶۷در اشرف ۳)
اینک گلی که باید بشکفد
جنبش دادخواهی برخوردار از اصالت و هویت یک پایداری شکوهمند برای آزادی است. یک پایداری سرفراز از سراسر ایران تا شهرهای کشورهای جهان.
اینک کلیهٴ فعالیتهای جنبش دادخواهی را باید به نتیجه مطلوب و راهگشا برای بهرسمیت شناختن حق پایداری و مقاومت مردم ایران بالغ نمود. جنبش دادخواهی با میلیونها سند و گواه ناظر بر ۴۰سال جنایت علیه حق مسلم آزادی مردم ایران، باید اینک حق این پایداری را بدل به یک دستاورد سیاسی به نفع مقاومت سراسری کند.
در نخستین ضرورت، جنبش دادخواهی باید با راه کارهای حقوقی و سیاسی و مدنی، موجب ارجاع کارنامه سراسر نقض حقوقبشر حاکمیت ولایتفقیه به شورای امنیت ملل متحد گردد. همبستگی و اتحاد ملی تمام ایرانیان کوشا و پویا در جنبش دادخواهی، میتواند و باید این وظیفه ملی و میهنی را سرلوحة مبارزات و تکاپوی داخلی و بینالمللی خویش قرار دهند. باید گلی را که مردم و مقاومت ایران و تمام ایرانیان با خون هزاران زندانی اعدام شده و قتلعام گشته آبیاری کردهاند، شکوفاند و نسیم عطرش را تبسم بر لب ایرانزمین نمود...
«دویدیم و دویدیم و دویدیم به فصل آخر قصه رسیدیم
به گرداب و شب توفان دویدیم به رگبارِ شبِ زندان دویدیم
دویدیم با ستاره در شب تار پریدیم از اوین و از سرِ «دار»
چکیدیم از گلوی ابر گلگون دویدیم در فلات و دشت گلخون
به پای عشقِ آزادی نشستیم کتاب عاشقیها را نبستیم...
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
0 نظرات:
ارسال یک نظر