مجاهد شهید دکتر منصور پایدار سال ۱۳۳۹ در یک خانواده مذهبی و فقیر در آران کاشان متولد شد. از همان کودکی مجبور بود برای امرار معاش و پرداختن هزینه تحصیل به کارهای سخت یدی بپردازد. تحصیلاتش را تا دیپلم در کاشان ادامه داد و پس از آن وارد دانشکده پزشکی ارتش شد و بهعنوان افسر پزشک مشغول ادامه تحصیل شد. او همزمان فعالیت سیاسیاش را علیه رژیم شاه آغاز کرد و در جریان اوجگیری قیام ضدسلطنتی فعالآنه به کار سازماندهی و راهاندازی تظاهرات مردمی درکاشان پرداخت. چندبار در زد و خوردهای خیابانی با مزدوران گارد شاهنشاهی مجروح شد. در یک مورد هنگامیکه عوامل گارد او را در بالای ساختمانی دنبال میکردند خودش را از بلندی یک ساختمان بهپایین انداخته بود که هر چند از چنگ دشمن نجات یافت اما آسیب دید و تا مدتها پایش در گچ بود.
پس از پیروزی قیام ضدسلطنتی بلافاصله به مجاهدین پیوست و فعالیتهای سیاسیاش را در تهران شروع کرد. از ویژگیهای بارز او کینه عمیقش نسبت بهخمینی و پاسداران تبهکار رژیم بود. منصور علاقه شدیدی به مسعود رجوی داشت، هنگامیکه از تهران به کاشان میرفت سراز پا نمیشناخت. هواداران دور او را میگرفتند و او انبوهی گفتنی از مجاهدین برای آنها داشت. سایر فرصتهایش را صرف معاینه و مداوای رأیگان بیماران میکرد و در بعضی موارد پول خرید داروی آنها را خودش میپرداخت. پیش از ۳۰خرداد۶۰ چند بار توسط کمیتههای ضدخلقی در تهران و کاشان دستگیر شد. در کاشان بههنگام تبلیغات انتخاباتی به نفع مجاهدین دستگیر شد و طی دوهفتهیی که در زندان بود، اعتصاب غذا کرد تا آنکه مجبور شدند آزادش کنند. بار دیگر چند روز مانده به ۳۰خرداد در جریان یک مأموریت سازمانی در تهران دستگیر شد و او را بهزندان اوین بردند.
منصور با استفاده از شرایط آن جا توانست خود را با نام دیگری به دشمن معرفی کند و بههمین دلیل دشمن طی ۶سال در زندان بههویت او پی نبرد و خانوادهاش از سرنوشت او بیخبر بودند. هنگامیکه در سال۱۳۶۶ از زندان آزاد شد و بهدیدارشان رفت، زنده بودنش همه را مبهوت کرده بود. منصور برای پیوستن به ارتش آزادیبخش سراز پا نمیشناخت و بلافاصله پس از آزادی از زندان درصدد پیداکردن راهی برای خروج از کشور برآمد. ۳ماه بعد در حال خروج از ایران و پیوستن بهرزمندگان آزادی دستگیر شد و اینبار او را در اوین زیر شدیدترین شکنجهها قرار دادند. سرانجام منصور بههمراه هزاران زندانی سیاسی مجاهد در قتلعام۶۷ به فرمان خمینی ضدبشر صورت گرفت، در اوین حلقآویز شد. برادر کوچکترش ماشاءالله پایدار را نیز در زندان اصفهان تیرباران کردند.
مریم رجوی: وقتی در میدان اعدام گفتند درود بر آزادی و مرگ بر ارتجاع، این خلق ایران بود که فریاد میکشید.
پس آنها نمردهاند، بلکه مظهر زندگی واقعی مردم ایران هستند.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
0 نظرات:
ارسال یک نظر