روز چهارشنبه ۳شهریور ۱۴۰۰ در گرامیداشت ۳۰۰۰۰ گلسرخ سربهدار در سی و سومین سالگرد قتلعام ۶۷ نمایشگاهی توسط هواداران مجاهدین در استکهلم مقابل پارلمان سوئد برگزار شد. در قسمتی از این نمایشگاه، نمایش خیابانی توسط گیسو شاکری هنرمند مقاومت اجرا شد که صحنه مادران شهیدان سربهدار را به نمایش میکشید که از فرزندان خود جز یک تکهای لباس یا ساعت، دژخیمان خمینی به آنها تحویل نداده است.
در این میان مادر مجاهدین شهید سعید و ساسان سعیدپور با شوریدهحالی به میان آمد و از داغ و درد چهل ساله خود و دیگر مادران دادخواه فریاد سر داد. در همین جا قطعه شعری را خواند که یادگار پسرش مجاهد شهید ساسان سعیدپور است که سروده کامل را در زیر میخوانید:
«دریا» سرودهٔ مجاهد قهرمان مسعود (ساسان) سعیدپور
غروب آفتابی در کنار ساحلی خونرنگ
یکی ساحلنشینی با دلی پردرد
نظاره مینمود آن صحنههای غم
که ناگه جمع مرغان سبکبال سپید اندام خوش اوا
زدند فریاد
بپاخیز ای فرو بنشسته بر خارا
شبی اینگونه ظلمانی
جدا افتادهای از صحبت یاران
مگر آهنگ راهت نیست
مگر عزم پگاهت نیست
مگر نشنیدهای گلبانگ طوفان را
به خود بنگر ای ناظر
جامه فکرت سیاه آمد در این سرداب
قصد نداری جامهات شویی درین دریا؟!
یا از این سردابه سرد و سکوت سهو
پرکشی آن سوی ساحل ها
صدا نالنده پاسخ داد
کهای مرغان دریایی
قصد دارم رهگذار مقصد فردای خود باشم
وین ره دشوار را یکسر به پای جان بپیمایم
یا که حتی مهجه ام را بر گل لاله بیفشانم
ولی برگو چگونه، با کدامین توشه راهم را بیآغازم
مرغ دریا پاسخش گفتا کهای ناظر
بایدت برگیری از تن جامه خود را
وز ان پس با سبکبالی شتابی داخل دریا
سپس با آن زلالین آب
بشویی همه هر گرد و خاک تیره جان را
بدین سان اندک اندک تا شنا کردن فراگیر
و بتوانی که با عفریت تن پولاد شب
این خصم انسان، سخت بستیزی
خلاصه گویمت ناظر
که ره خود گویدت
باید که تا آنسوی ساحلها
فراخیزی فراخیزی...
* مهجه: خونابه
ساسان (مسعود) سعیدپور
پائیز ۱۳۶۰ – بند ۲۰۹ زندان اوین
0 نظرات:
ارسال یک نظر