محل تولد: تهران
شغل: -
سن: ۳۰
تحصیلات: دیپلم
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷
محل زندان: اوین
فرنگیس محمدرحیمی، زن مجاهد خلق و دختر برخاسته از کوچهپسکوچههای تهران، در سال ۱۳۳۷ چشم به جهان گشود؛ دختری که از همان نوجوانی روحی شوریده در جستوجوی آزادی داشت. پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، راه خود را در هواداری از سازمان و آرمان رهاییبخش مردم ایران یافت؛ راهی که بهای آن را با تمام هستیاش پرداخت.
رژیم آخوندی مهری را در خرداد ۱۳۶۰ بازداشت و به زندان اوین منتقل کرد؛ جایی که از نخستین لحظات، درس استواری، هوشیاری و آزادگی را در سختترین شرایط نوشت. او در میان میلیشیاهای بازداشتشدهی بهار ۶۰، از همان ابتدا با مقاومت خستگیناپذیرش بازجویان را درمانده ساخته بود. در روزهایی که زندانیان برای حفظ هویت و روح مقاومت، نامهای گلها، پرندگان و شاعران را برای یکدیگر برمیگزیدند، مهری نام «عطّار» را بر خود نهاد؛ نامی که بعدها همچون لقب شجاعت بر پیشانیاش ماندگار شد.
مهری محمدرحیمی، با روحی سرشار از شعر و زیبایی، همیشه با واژگان نور و شور در دل تاریک سلولها، گرمی و امید میپراکند. صدای مشاعرهها و بیتهایی که از زبان او جاری میشد، نفس زندان را میشکافت و به جان دیگر زندانیان قوت میبخشید.
در همان سالها، وحشیگری دژخیمان اوین نیز از مقاومت ستبر او بیوقفه میجوشید. یکبار مجتبی حلوایی – از دژخیمان نامدار اوین – او را از میان سلول بیرون کشید و زیر ضرباتش فریاد میزد: «از دست شما ذله شدهایم؛ نمیدانیم با شما چه کنیم!» این فریاد، مهر تأییدی بود بر پیروزی مقاومت مهری و شکست اراده شکنجهگران.
با آغاز قتلعام ۱۳۶۷، مهری قهرمان به بند ۲۰۹ منتقل شد؛ جایی که هیأت مرگ در کمین هزاران مجاهد خلق نشسته بود. مهری در ۳۰ سالگی، استوار بر عهدی که با خدا و خلق بسته بود، همچون سیهزار مجاهد قهرمان سربدار شد و نام خود را در سرود جاوید آزادی ثبت کرد.
اما خانواده محمدرحیمی تنها یک ستاره تقدیم راه آزادی نکردند.
سهیلا، خواهر کوچکتر مهری، که او نیز در مسیر پیوستن به ارتش آزادیبخش دستگیر شده بود، در قتلعام ۶۷ سربدار شد.
هوشنگ، برادرشان و دانشجوی مهندسی پلیتکنیک، پس از ده سال زندان در سال ۷۲ ربوده و سربهنیست گردید.
عزیز، دیگر برادرشان و از فعالان چریکهای فدایی خلق، در مرداد ۶۰ تیرباران شد.
خانهای که چهار فرزندش را برای آزادی ایران تقدیم کرد، به نماد ماندگار یک خاندان قهرمان بدل شد.
فرنگیس محمدرحیمی، «مهری عطّار»، نه تنها یک نام، بلکه یک پرچم است؛ پرچم زیبایی، آگاهی، عشق به انسان و مقاومت تا آخرین دم. یادش در مسیر آزادی ایران، همچون شعری که هرگز خاموش نمیشود، زنده و تابناک میماند.

0 نظرات:
ارسال یک نظر