حیدر یوسفلی ـ زندانی سیاسی سالهای ۶۰ تا ۶۴ و ۶۵ تا ۷۲: «محسن محمدباقر بود که مادرزاد فلج بود. کفشهای مخصوص آهنی پاش میکرد و با ۲عصا حرکت میکرد، یعنی کاملاً از کمر به پایین فلج بود، من راستش مطلق فکر نمیکردم که رژیم محسن رو اعدام بکنه».
بله! فلج مادرزاد هم اعدام کردن. کاری که قوم مغول هم با این مردم نکردن.
پروین فیروزان، زندانی سیاسی سالهای ۶۰ تا ۶۹: «طیبه خسروآبادی که دوپاش فلج بود و مادرزادی هم بود با اینکه ۲سال بود از حکم آزادیش گذشته بود اون رو هم برای اعدام بردن».
این منطق نظام قتلعامه. میگن حتی یزید با بیماران و اسرا کاری نداشت. اما خمینی و خامنهای به اسیر و بیمار هم رحم نکردن.
دیدار منتظری با هیأت مرگ ـ ۲۴مرداد ۶۷: «اینگونه قتلعام بدون محاکمه آن هم نسبت به زندانی و اسیر، آنها اسیر شما بودند».
این قائممقام و جانشین خمینیه که میگه قتلعام، میگه اسیرکشی!
آخه کشتن اسیر دست بسته یا بیمار چه نفعی براشون داره؟
خمینی میخواست یه نسلی رو قتلعام کنه تا بتونه به حیاتش ادامه بده. بعدها فلاحیان خیلی رو گفت کشتیم تا بمونیم.
مصاحبه علی فلاحیان، وزیر سابق اطلاعات ـ تیر ۹۶: «نمیکشتیم، که دیگر یک کشوری نبود، مملکتی نبود. این حرف من نیست، حرف امام است».
مجاهد شهید حسین سرو آزاد زندانی سیاسی سالهای ۵۹ تا ۷۲: «مجاهد شهید شعبان محمد علیزاده و مجاهد شهید مظاهر محمدی موقع شهادتشون اصلاً تعادل روحی نداشتن. همه هم میدونستن که اینها حالت روانی دارن با همون وضعیت اینا رو گرفتن بردن بهشهادت رسوندن».
بله! کشتن تا فکر سرنگونی رو از بین ببرن؟
اما الآن این فکر تو کف خیابون داره میجوشه.
انگار همه اونها دوباره زنده شدن.
فکر سرنگونی!
0 نظرات:
ارسال یک نظر