محل تولد: تهران
شغل: -
سن: ۲۵
تحصیلات: متوسطه
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷
با یاد و احترام به مجاهد شهید بهروز گنجیخانی، از جوانان دلیر و باایمان این سرزمین، که در خونبارترین برگ تاریخ معاصر ایران، قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷، سرافرازانه بر دار رفت، اما بر آرمان و عقیدهاش لحظهای عقب ننشست.
بهروز در سال ۱۳۳۸ در خانوادهای متوسط در تهران دیده به جهان گشود. هنوز کودکی بیش نبود که پدرش را از دست داد و تحت سرپرستی مادر رنجکشیدهاش رشد یافت. از نوجوانی با آرمانهای آزادیخواهانه مجاهدین خلق آشنا شد و بهعنوان هواداری فعال، پیش از ۳۰ خرداد ۶۰ در تشکیلات میلیشیای دانشآموزی فعالیت میکرد.
پس از سرکوب خونین ۳۰ خرداد، فعالیتش را در هستههای مقاومت مجاهد خلق ادامه داد تا سرانجام در ۱۴ فروردین ۱۳۶۲ توسط مأموران اطلاعاتی خمینی دستگیر شد. پس از تحمل شکنجههای دژخیمان، در بیدادگاه به ۶ سال زندان محکوم گردید.
۵ سال و نیم در بندهای مخوف قزلحصار، اوین و گوهردشت ماند، اما هرگز از پای ننشست. در شرایط طاقتفرسا و زیر بار شکنجههای مستمر، بهروز نهتنها مقاوم ماند، بلکه دلگرمکننده و امیدبخش دیگر زندانیان نیز بود.
در خاطرهای از همبندانش میخوانیم که در سال ۶۳، در اوج فشارها، با گزارش یک خائن، ۴۸ ساعت تمام را سرپا نگهداشتند، اما لحظهای لبخند از لب و مقاومت از چهرهاش کنار نرفت.
او حتی در آن روزهای تیرهوتار بند، با شور و شعف از رفتن مسعود رجوی خبر آورد و با شادی و ایمان از پیروزی آینده گفت؛ گویی قلبش پیشاپیش در آفتاب آزادی میتپید.
در سال ۱۳۶۷، در حالیکه تنها چند ماه تا پایان حکم زندانش باقی مانده بود، رژیم ولایت فقیه با صدور فرمان قتلعام هزاران زندانی مجاهد و مبارز، بهروز را نیز سربهدار کرد؛ اما او تا واپسین لحظه، سر موضع ماند، نه توبه کرد، نه کوتاه آمد، و نه خم به ابرو آورد.
دوستی عمیق و رفیقانهاش با سیفالدین نامور ـ از دیگر شهدای قتلعام ـ تجلی گرهخوردن ایمان و رفاقت در میدان صبر و فدا بود. هر دو در کنار هم، سرود آزادی را در آخرین نفسهای خود فریاد کردند.
مادرش، آن شیرزن صبور، که بهتنهایی فرزندش را پرورش داده بود، با داغ بهروز، کمر خم کرد اما هرگز از بزرگداشت راه او بازنماند.
یادشان گرامی باد
و راهشان ادامه دارد...
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

0 نظرات:
ارسال یک نظر