مجاهد شهيد ابراهيم بهادرى، در سال۱۳۳۵ در شهر شيراز بهدنيا آمد. تحصيلاتش را در همين شهر بهپايان رساند و در رشته علوم تجربى فارغالتحصيل شد. آغاز فعاليت سياسى او به انقلاب ضدسلطنتى برمىگردد كه پرشور و پرخروش در آن شركت داشت و طى آن با سازمان مجاهدين آشنا شد.
پس از اين آشنايى، ابراهيم زندگى خود را وقف آرمانهاى والاى مجاهدين ـكه هميشه بهآن افتخار ميكردـ ساخت. از سال 58 در ارتباط با جنبش ملي مجاهدين در شيراز قرار گرفت. در اين دوران به محل استقرار عشاير قشقايي ميرفت و آنان را درجريان ديدگاهها و مواضع سازمان قرار ميداد. اين ارتباط پس از 30خرداد سال60 نيز ادامه پيدا كرد. ابراهيم از اردوي قشقاييها در كوههاي فارس كه به خوبي با آن آشنا بود، به كمك واحدهاي عملياتي شهر و روستا ميشتافت و در كمكرساني به آنان از هيچ تلاش و مجاهدتي دريغ نميكرد. اعضاي تيمهاي عملياتي را مخفي ميكرد، سلاح و امكانات در اختيار آنان ميگذاشت و در انتقال مجاهديني كه براي مأموريت به خارج كشور اعزام ميشدند، فعالانه شركت داشت.
مجاهد شهيد ابراهيم بهادري، در اين زمان با عاديسازي در يك شركت ساختماني مشغول بهكار بود و بنا به ضرورت بين شيراز و كوههاي اطراف آن رفت و آمد ميكرد.
او تا اواخر سال 65 كه ارتباطش با سازمان لو رفت، به كمكهاي خود به مجاهدين ادامه ميداد. در اين سال دستگير شد. او در زندان نيز پرشور و فعال و استوار به مبارزه خود ادامه داد و بلافاصله در ارتباط با تشكيلات زندان قرار گرفت. بهخاطر استواري و تسليمناپذيري ابراهيم، زندانبانان او را تحت وحشيانهترين شكنجهها قرار دادند، با اين اميد كه بتوانند او را بهتسليم وادار كنند و از اينطريق بر روحيه زندانيان شكنجهگاه عادلآباد اثر بگذارند. بهگفته يكي از همبندانش، شدت شكنجههاي اعمالشده بر روي او بهحدي بود كه كتفش شكست، اما شكنجهها متوقف نشد.
جسارت و ريسكپذيري و در عينحال سادگي ابراهيم ازجمله ويژگيهاي بارزي بود كه هرگز از خاطر هيچيك از يارانش و نيز كساني كه او را ميشناختند، نخواهد رفت.
دشمن زبون كه از ابراهيم قهرمان كينهها بهدل داشت، در مرداد 67 در جريان قتل عام زندانيان سياسى او را به همراه بسيارى ديگر از زندانيان زندان عادلآباد شيراز اعدام نمود.
يادش گرامى و راه تابناكش در مسير آرمان شكوهمند جامعه بىطبقه توحيدى پررهرو باد.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://t.me/shahidanAzadai96
0 نظرات:
ارسال یک نظر