قصهها و ناگفتهها از قتلعام خونین۶۷ بسیار است یکی از این ماجراهای شگفت، عشق دو همرزم و مجاهد به همبندیهایشان است. آنان به راستی با چشمهای پر از یقین و ایمان تا پایان به راهشان باوفا ماندند.
غلامرضا کیاکجوری و علیاکبر بزرگبشر وقتی اخبار مربوط به هیأت مرگ و اعدام یارانششان را شنیدند، گفتند: «ما دیگر نمیتوانیم بدون بچهها زنده بمانیم» و با اسم و نام مجاهد پرواز کردند.
به هنگام ابلاغ حکم اعدام وقتی به آنها چشمبند زدند، هر دو مجاهد در حالیکه دستشان روی دوش همدیگر بود، با خواندن سرود آزادی به سمت «سوله مرگ» حرکت کردند.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
0 نظرات:
ارسال یک نظر