محل تولد: گلپایگان
شغل: -
سن: ۲۹
تحصیلات: دانشجو
محل شهادت: کرج
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷
محل زندان: گوهردشت
با یاد و نام مجاهد شهید، محمدمهدی وثوقیان، فرزند دلیر مردم گلپایگان، دانشجویی نخبه و مقاوم که نامش در زمره قهرمانان قتلعام ۶۷، بر تارک تاریخ ایران میدرخشد.
محمدمهدی در خرداد ۱۳۳۹ در خانوادهای کارگری و زحمتکش در گلپایگان به دنیا آمد و از همان کودکی با طعم تلخ فقر و بیعدالتی آشنا شد. دوران تحصیلیاش را با موفقیت چشمگیر پشت سر گذاشت و در کنکور سال ۱۳۵۷ در رشته ریاضی فیزیک، رتبه ۳۵ کشوری را کسب کرد. وزارت علوم شاه به او پیشنهاد بورسیه و تحصیل در خارج از کشور را داد اما او، دل به مردم و میهنش سپرده بود و آزادی را به رفاه ترجیح داد. وارد رشته عمران دانشگاه تهران شد و همزمان با جنبش دانشجویی، به فعالیتهای سیاسی روی آورد.
در جریان انقلاب ضدسلطنتی، حضوری فعال در تظاهراتها داشت. پس از انقلاب، به سازمان مجاهدین خلق ایران پیوست و در انجمن دانشجویان مسلمان دانشگاه تهران، به مسئولیت پرداخت. در جریان تبلیغات برای کاندیدای مجاهدین، شهید حمید خادمی، در زادگاهش گلپایگان هدف حمله چماقداران قرار گرفت و مجروح شد.
با تعطیلی دانشگاهها به فرمان خمینی، به بخش محلات سازمان منتقل شد و پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، به زندگی مخفی روی آورد. در مهر ۱۳۶۰، هنگام انجام یک قرار در تهران شناسایی و دستگیر شد و به زندان اوین منتقل گردید.
در زندان، پس از شکنجههای وحشیانه، به ۱۵ سال حبس محکوم شد و به قزلحصار منتقل گردید. مقاومت، امانتداری و صلابت او در زندان زبانزد همرزمانش بود. چندین بار به زیر شکنجههای وحشیانه منتقل شد اما هیچگاه کمر خم نکرد. مسئول بند بود و روحیهای مثالزدنی داشت. همبندانش میگویند:
«وقتی اسمش را برای شکنجه صدا میزدند با لبخند میگفت: “بچهها، میرم تفریح!” و وقتی با بدن مجروح برمیگشت، خم به ابرو نمیآورد. انگار نه انگار که شکنجه شده است!»
بازجویش که در دانشگاه تهران همکلاسیاش بود، با کینهای شخصی او را زیر شکنجههای طاقتفرسا قرار میداد. اثر دستبند قپانی، حتی سالها بعد، هنوز بر دستانش باقی بود. با وجود شکنجهها، اسرار سازمان را فاش نکرد و همواره دیگران را به مقاومت بیشتر دعوت میکرد.
در زندان، با فروتنی، روحیه انقلابی و رفتار صمیمانهاش، محبوب دلها بود. یکبار تئاتری با موضوع بازجویی اجرا کرد و خود نقش بازجو را ایفا کرد تا تصویری از شقاوت جلادان برای دیگران به نمایش بگذارد. به عبادات، شعائر و مناسبات انقلابی بسیار پایبند بود.
در سال ۱۳۶۴ به زندان گوهردشت منتقل شد و بارها ممنوعالملاقات گردید. در سال ۱۳۶۶، در مسیر بازجویی به یکی از همرزمانش گفت که دوباره زیر شکنجه است و به اعدام محکوم شده.
در مرداد ۱۳۶۷، در جریان قتلعام زندانیان سیاسی به فرمان خمینی، محمدمهدی نیز به نزد «هیئت مرگ» برده شد. وقتی دژخیمان از او خواستند درخواست عفو کند، با صلابت پاسخ داد:
«شما باید از من تقاضای عفو کنید، نه من از شما!»
همین پاسخ، سرنوشت او را رقم زد. مهدی نیز همچون هزاران مجاهد سرموضع، در برابر جوخه تیرباران ایستاد و سر بر دار سپرد، اما سر تسلیم فرود نیاورد.
همرزمانش او را "محمد گلپایگان" مینامیدند؛ به خاطر زبان شیرین محلی و شخصیت گرم و مؤثرش. پاهای همیشه خونینش از شکنجهها، نشانی بود از آنکه تا آخرین لحظه، بر ایمان و تعهدش به خلق و سازمان استوار ماند.
✨ یادش گرامی و راهش پررهرو باد.
او نمونهای بیبدیل از ایمان، آگاهی و ایستادگی نسلی بود که در برابر ظلم و دیکتاتوری ایستاد و نام خود را با خون بر تاریخ ایران نوشت.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید


0 نظرات:
ارسال یک نظر