محل تولد: همدان
شغل: -
سن: ۲۲
تحصیلات: دبیرستان
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷
محل زندان: اوین
مصطفی میرزایی، از فرزندان پاکباخته میهن و مجاهدی دلیر از تبار ایستادگی، در سال ۱۳۴۵ در شهر همدان به دنیا آمد. در نوجوانی، همزمان با شعلهور شدن آتش انقلاب ضدسلطنتی، او نیز همانند خواهران و برادران خود، پا به میدان اعتراض و قیام گذاشت و در تظاهرات مردمی علیه دیکتاتوری سلطنتی شرکت کرد.
او در همان دوران، در حالیکه تنها ۱۲ سال داشت، با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد و پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، با هدایت خواهر مجاهدش خدیجه میرزایی، به آرمانهای سازمان گرایش یافت و گامبهگام در مسیر فعالیتهای هواداری قرار گرفت. مصطفی، جوانی مؤمن، باانگیزه و صادق بود که منش انقلابیاش زبانزد همرزمانش بود.
در سال ۱۳۵۹ خانواده او از همدان به تهران نقلمکان کردند. این کوچ، آغاز فصل تازهای از فعالیتهای مصطفی در کنار خانوادهای بود که همگی، با سازمان در ارتباط نزدیک و حرفهای قرار داشتند. او در کنار برادر و خواهرانش به فعالیتهایی چون پخش نشریه مجاهد، جمعآوری کمک و تبلیغ آرمانهای سازمان پرداخت.
در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۳۶۰، دهها پاسدار به منزل خانواده میرزایی یورش بردند. مصطفی، خواهرش خدیجه، برادرش حسین و مادرشان دستگیر و به زندان اوین منتقل شدند. به دلیل کمسن بودن، مصطفی همراه با مادرش پس از چند روز آزاد شد، اما باز هم به فعالیتهای انقلابی ادامه داد.
در مهرماه ۱۳۶۰، برای دومینبار توسط مزدوران رژیم، دستگیر شد. ابتدا به کمیته منتقل گردید و تحت شکنجههای سنگین قرار گرفت. پس از چند روز به زندان اوین انتقال داده شد. از همان ابتدا، شکنجهگران او را به شدیدترین روشها مورد آزار قرار دادند. مقاومت و پایداری او بهحدی بود که بارها به اجبار به بهداری منتقل میشد. اما هر بار، با عزمی راسختر به بند بازمیگشت.
رژیم میخواست از مصطفی اعتراف تلویزیونی بگیرد تا شکستهای خود را لاپوشانی کند. اما مصطفی، حتی یک قدم از مواضع مجاهدیاش عقب ننشست. در یکی از وقایع، زمانی که یکی از توابین خائن به او اهانت کرد، مصطفی با وجود جثه کوچک، با خشم و قاطعیت به مقابله با او پرداخت. همین اتفاق باعث شد پاسداران تمام زندانیان را زیر ضرب و شتم قرار دهند و مصطفی و برادرش را، مجروح و شکنجهشده، سه روز تمام با چشمبند سرپا مقابل دیوار نگاه دارند.
با اینحال، پس از پایان این شکنجهها، مصطفی با لبخندی پیروزمندانه به سلول خود بازگشت و به استقبال گرم همبندیان پاسخ داد. او نمونهای برجسته از ایمان، صلابت و فداکاری بود.
با وجود اینکه دادگاه فرمایشی رژیم، به ریاست حسینعلی نیری جنایتکار، حکم ۷ سال زندان برای او صادر کرده بود، مصطفی ۶ سال تمام را در زندانهای اوین، قزلحصار و مجدداً اوین گذراند.
در تابستان ۱۳۶۷، در اوج جنایت تاریخی قتلعام زندانیان سیاسی، مصطفی نیز به همراه هزاران مجاهد دیگر به سلول انفرادی منتقل شد و در برابر هیأت مرگ قرار گرفت. تنها دو سؤال از او پرسیدند:
– اسمت چیست؟
– جرمت چیست؟
و مصطفی پاسخ داد:
«اسمم مصطفی است و جرمم، هواداری از سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران است.»
همین جمله برای رژیم کافی بود تا او را بهسوی چوبه دار ببرد و این فرزند سربلند میهن را، در حالیکه فقط یک سال از حکم زندانش باقی مانده بود، به شهادت برساند.
مصطفی تنها شهید خانواده نبود؛ خواهرانش خدیجه و معصومه میرزایی و برادرش حسین میرزایی نیز، هر یک در نبردی نابرابر اما پرافتخار، به شهادت رسیدند. این خانواده، تجلی پاکبازی و تعهدی عمیق به آرمان آزادی و سرنگونی استبداد دینی بود.
یاد و راه مجاهد شهید مصطفی میرزایی، این نوجوان مقاوم، مبارز نستوه و شهید قتلعام ۶۷، تا همیشه در خاطره مبارزات مردم ایران جاودان خواهد ماند.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

0 نظرات:
ارسال یک نظر