محل تولد: کرمانشاه
شغل: کارگر
سن: ۲۵
تحصیلات: دبیرستان
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷
امیر انجدانی، فرزند مردم رنجدیده کرمانشاه، در سال ۱۳۴۲ چشم به جهان گشود. نوجوانیاش در روزهایی گذشت که بوی خشم و امید در هوای ایران پیچیده بود. هنوز دبیرستان را تمام نکرده بود که در صف تظاهرات مردمی علیه دیکتاتوری شاه ایستاد و در همان روزها روحیه مبارزه در او شکل گرفت.
پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، با هواداران سازمان مجاهدین خلق همراه شد و در پخش نشریه و فعالیتهای اجتماعی شرکت داشت. او کارگر سادهای بود، اما روحی بزرگ و پرشور داشت. در تابستان ۱۳۶۰، به جرم باورش به آزادی، بازداشت و به زندان دیزلآباد کرمانشاه منتقل شد.
دو سال زندانی بود، اما دیوارهای زندان نتوانستند ارادهاش را بشکنند. او در همانجا، با لبخند و صمیمیتش، امید را میان همبندان زنده نگه میداشت. وقتی آزاد شد، باز هم راهی جز بازگشت به میدان مبارزه نداشت. اما در تلاش برای پیوستن به یارانش دوباره دستگیر شد و این بار به زندانهای اوین و گوهردشت منتقل گردید. گفته میشود هنگام بازداشت، همراه گروهی بوده که قصد خروج از کشور داشتند.
در زندان، امیر بهخاطر نظم، وقار، و برخورد انسانیاش، احترام ویژهای میان زندانیان داشت. سکوت نمیکرد و زندگی را در میان سنگ و سیمان ادامه میداد. در برنامههای فرهنگی زندان فعال بود — در کلاسهای آواز و موسیقی سنتی شرکت میکرد، در گروه کر میخواند و در ورزشهای جمعی، روحیه میبخشید.
در سال ۱۳۶۶ به گوهردشت منتقل شد. و سرانجام، در تابستان ۱۳۶۷، در میان هزاران زندانی سیاسی، امیر انجدانی نیز بر سر ایمان و آرمانش ایستاد و اعدام شد. صدای او خاموش شد، اما طنین گرم و انسانیاش هنوز در یاد یارانش زنده است — صدایی از امید در دل تاریکی.
متأسفانه از این شهید قهرمان تصویری در دست نیست. از هممیهنان عزیزی که او را میشناسند یا اطلاعاتی از وی دارند، درخواست میشود خاطرات یا عکسهای خود را به آدرس زیر ارسال کنند:

0 نظرات:
ارسال یک نظر