محل تولد: همدان
سن: ۳۳
تحصیلات: دانشجو
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷
زندانی زمان شاه: سال۵۷ به مدت کوتاهی
نحوه شهادت: تیرباران
آغاز راه انقلابی
حسین میرزایی در سال ۱۳۳۴ در روستای گنجتپه از توابع همدان در خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود. در سال ۱۳۵۳ وارد دانشگاه شد و همزمان با حضور در جنبش دانشجویی، با آرمانهای سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد. این آشنایی به مسیری تبدیل شد که تا لحظه شهادت، با پایبندی کامل طی کرد.
در سال ۱۳۵۷ بهدلیل فعالیتهای سیاسی توسط ساواک شاه دستگیر و پس از مدتی کوتاه آزاد شد. همان سال، با شعلهور شدن انقلاب ضدسلطنتی، به صفوف مردم پیوست و پس از پیروزی انقلاب، بهعنوان یک کادر تشکیلاتی به بخش دانشجویی سازمان پیوست.
🔹 دستگیری و شکنجه در دوران خمینی
با شروع سرکوب سازمان مجاهدین در خرداد ۱۳۶۰، حسین در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۳۶۰، پیش از آغاز رسمی قیام، توسط پاسداران دستگیر و به زندان اوین منتقل شد.
در بیدادگاه رژیم، با وجود نداشتن هیچ اتهام مسلحانه، به ۱۷ سال حبس محکوم شد.
زندان برای حسین، تنها یک دیوار نبود؛ بلکه میدان دیگری برای مبارزه بود. او در هر بندی که حضور داشت، مجاهدین را متشکل، مقاوم و منسجم میکرد. همین روحیه بود که دشمن را نسبت به او حساس و خشمگین کرده بود.
🔹 ایستادگی بینظیر در زندان
او بارها به اتاق شکنجه برده شد؛ نه فقط برای بازجویی، بلکه برای درهم شکستن ارادهاش. اما هر بار، ایستادگیاش بازجویان را شکست میداد.
روزی در سال ۱۳۶۲، پس از یورش پاسداران و ضرب و شتم زندانیان، وقتی همه ساکت شده بودند، حسین از دل سلول با صدای بلند خواند:
"تازیانه گو بزن، تازیانه گو بزن،
ما ز تازیانهتان زیان نمیکنیم..."
صدایش شکوهی داشت که فضا را شکست و زندانیان برخاستند. پاسداران، سرافکنده عقبنشینی کردند.
در سال ۱۳۶۴، وقتی به او پیشنهاد ملاقات حضوری با همسرش را دادند، با قاطعیت گفت: «وقتی مجاهد خلق مبارزه را انتخاب کرد، به زندگی عادی نه گفت. دیگر ملاقات نخواهم رفت.» و هرگز نرفت.
🔹 شهادت سرافراز در قتلعام ۶۷
در تابستان خونین ۱۳۶۷، حسین به همراه خواهر و برادرش، معصومه و مصطفی میرزایی، در برابر «هیأت مرگ» ایستاد و با دفاع شجاعانه از سازمان، مرگ را در آغوش گرفت اما تسلیم نشد.
او، همچون هزاران مجاهد خلق، با افتخار بر سر عهد ایستاد و تیرباران شد.
📌 جمعبندی:
حسین میرزایی، دانشجویی از دیار همدان،
در اوج شکنجه، لبخند زد...
در برابر هیأت مرگ، سکوت نکرد...
و با فریاد، جاودانه شد.
و در اوج عزت و شکوه سر بدار سپرد و جاودانه شد.
این مجاهد قهرمان دانشجو و هنگام شهادت ۳۸ساله بود.



0 نظرات:
ارسال یک نظر