محل تولد: گرگان
شغل: کشاورز
سن: ۲۵
تحصیلات: متوسطه
محل شهادت: گرگان
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷
با یاد مجاهد شهید رجب رستمانی ایلوار؛ فرزند دلیر گرگان، کشاورز ۲۵ سالهای که سادگی روستایی، صلابت یک انسان آزاده و روح یک مجاهد خلق را در وجود خود جمع کرده بود.
رجب در روستای ایلوار بزرگ شد؛ روستایی که زمینهایش را شخم میزد و دل مردمش را با صداقت و جوانمردیاش آباد میکرد. اما با گسترش سرکوب و حضور چماقداران رژیم در مناطق مختلف گرگان، روستا به صحنه زورگویی و ظلم تبدیل شد.
رجب، جوانی که تن به تحقیر و دیکتاتوری نمیداد، بارها با چماقبدستان درگیر شد و از مردم و شرافت روستا دفاع کرد. شدت درگیریها بهحدی رسید که برای حفظ جان خود و ادامه مبارزه، ناچار شد به تهران نزد اقوام دورش پناه ببرد.
محبوبیت رجب چنان بود که حتی زمانی که در زندان بود و تنها یک ماه به پایان حکمش باقی مانده بود، هر بار که مرخصی میگرفت، مردم روستای ایلوار دستهجمعی به استقبالش میآمدند. دور او حلقه میزدند، با او راه میرفتند و با آرزوی بازگشت دائمیاش لحظهشماری میکردند.
رجب نه فقط یک کشاورز، که تکیهگاه عاطفی و نماد مقاومت مردم روستا بود.
اما پس از پایان آن مرخصی، هنگامیکه با وجدان آسوده به زندان بازگشت، رژیم دیگر هرگز او را آزاد نکرد.
در تابستان ۱۳۶۷، هنگامیکه قتلعام هزاران زندانی مجاهد خلق به فرمان خمینی آغاز شد، رجب رستمانی نیز در همان موج جنایتکارانه، به کاروان شهیدان سربدار پیوست.
در سکوتی سنگین، بیهیچ دادگاه واقعی و بیهیچ خبری به خانوادهاش، این فرزند پاک ایلوار در شمار شهدای قتلعام ۶۷ جان باخت؛ جوانی که قلب مردم روستا با نامش میتپید و دلشان با یادش گرم بود.
یادش گرامی و راهش پررهرو باد.


0 نظرات:
ارسال یک نظر